بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج و لا تؤتوا السفهاءَ أموالكم التي جعل الله لكم قياماً و ارزقوهم فيها و اكسوهم و قولوا لهم قولاً معروفاً(5) در مخاطب اين آيه دو احتمال است: 1. خداوند سبحان به اولياي سفيهان مي فرمايد: اموال سفيهان را كه در اختيار شماست تا رفع سفاهتشان به آنان نسپاريد. جملات (وارزُقوهُم فِيها واكسوهُم) قرينه اند كه (أموالَكُم) يعني ثروت هاي سفيهان كه در اختيار اولياست و به همين مناسبت كه اموال در اختيار اولياست، (أموالَكُم) گفته شد نه «أموالهم». 2. آيه به عموم مسلمانان و جامعه اسلامي مي فرمايد: اموال شخصي خود، سفيهان يا بيت المال را در اختيار سفيهان نگذاريد. شايد راز آوردن (أموالَكُم) نيز اين باشد كه همه مال براي كل جامعه اسلامي است، زيرا جامعه مانند فرد، داراي شخصيت حقوقي است و مجموع ثروت ها براي مجموع افراد، يعني براي جامعه است و از همين رو استفاده از ثروت شخصي هنگامي مجاز است كه با منافع جامعه تزاحمي نداشته باشد، بنابراين، چون اموال از آن جامعه است آيه به جامعه خطاب مي كند و آنان را به حفظ و بهره برداري مناسب از ثروت جامعه فرا مي خواند. طبق تعليل و جمله وصفي (الَّتي جَعَلَ اللهُ لَكُم قِياماً) مال و ثروت مايه قوام و استواري و ايستادگي اقتصادي فرد و جامعه و مانند ستون فقرات اجتماع است و با نابودي اقتصاد جامعه همه افراد آن به خطر مي افتند و زمين گير مي شوند، از اين رو همگان موظف اند از دادن آن به سفيهان بپرهيزند و هيچ كس نبايد مال خود، سفيه يا بيت المال را در اختيار سفيهان بگذارد، زيرا آن را هدر داده و اسباب تبذير آن را فراهم مي كند و هر كه اموالي را به سفيه بسپارد و آن اموال به هدر رود، افزون بر حرمت تكليفي، ضَمان نيز دارد و بايد تبذير اموال را جبران كند. سفاهتِ[1] مادي از عوامل حجر مالي و ممنوع شمرده شدن شخص از تصرف در اموال خويش است و هر زمان اين سفاهت به رشد اقتصادي بدل گردد حجر برطرف مي شود و كسي به لحاظ اقتصادي رشيد است كه اموال خود را در سرمايه گذاري هاي مناسب به كار مي گيرد و از مصرف بي جا مي پرهيزد. سرپرستان سفيهان موظف اند ـ به عنوان مجاري رزق الهي ـ هزينه هاي زندگي سفيهان را تأمين كنند: (وارزُقوهُم فِيها واكسوهُم). مراد از خوراك و پوشاك در اين جمله، همه هزينه هاي زندگي سفيهان است و ذكر خصوص اين دو از آن روست كه مهم ترين هزينه هاي زندگي آنان محسوب مي شوند. برخي مفسران از كلمه (فِيها) در جمله مزبور استفاده كرده اند كه ولي سفيه بايد اموال او را در تجارت و سرمايه گذاري به كار گيرد و زندگي او را از درآمد و سود آن اموال تأمين كند؛ نه آنكه از اصل ثروت او هزينه كند تا =========== [1]ـ «سَفَه» خفّت و سبكي است و به انسان سبك مغز «سفيه» مي گويند، زيرا از حق و عقل كه وزين و سنگين اند بي بهره اند (ر.ك: مفردات، ص414، «س ف ه» ). سرمايه اش به تدريج تمام و سفيه نيازمند ديگران گردد.[1] سفيه در مسائل مالي محجور و نيازمند نگهبان و سرپرست است؛ ولي در مسائل عاطفي و اجتماعي به مقدار خود ادراك دارد و بايد محترم شمرده شود. رعايت ادب از حقوق انساني در اسلام است و درباره همگان، خواه مسلمان يا نامسلمان، بايد رعايت شود؛ ليكن توصيه خاص درباره سفيهان از آن روست كه اولاً خودداري از دادن مال آنان به خود آن ها مايه دلخوري و رنجوري است، از اين رو سرپرستان سفيهان كه مسئول تربيت آنان اند بايد با گفتار نيكو مسئله را برايشان توجيه كنند تا ناراحت نشوند. ثانياً مشكل رواني و كمبود عاطفي دارند، از اين رو بايد در همه گفتارها و كردارها با آنان رفتار نيك و محبت آميز داشت. تعبير به «قول»: (وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا) از آن روست كه بارزترين كار انسان گفتار اوست. تسنيم ج 17 صص 320 تا 322 https://eitaa.com/Mohammadrezakaramati1402