من مطالعاتی هر چند ناچیز در حوزه جنگ‌های شناختی و روانی داشته‌ام و در این مدت به دو نکته پی‌ برده‌ام: ۱. متاسفانه در کشور ما هزاران نفر تفاوتی بین انواع این جنگ‌ها قائل نبوده و علی‌الخصوص از جنگ شناختی برای جنگ روانی و رسانه‌ای استفاده می‌کنند. ۲. در بررسی این جنگ‌ها، شاهد یک بزرگ‌نمایی از توان و اقدامات رسانه‌های دشمن همچون BBC، اینترنشنال و ... هستیم و کمتر روش‌های جنگ شناختی که توسط مقاومت دنبال می‌شود، مورد مداقه قرار می‌گیرد. غرض اینکه، در این ۷۰ روز، ما شاهد اجرای یک جنگ شناختی بومی شده توسط مقاومت و علی‌الخصوص حماس و حزب‌الله بوده‌ایم. در تعریف جنگ شناختی توسط ناتو، افکار عمومی سیستم مورد هدف، خود باید تبدیل به سلاحی بر علیه آن جامعه و دولت شوند. این چیزی است که پیگیری آن را در سال‌های اخیر توسط دشمن برای اجرا بر روی جامعه ایران دیده‌ایم که نمود عینی آن در اغتشاشات ۱۴۰۱ تجلی یافت. بررسی عملیات طوفان‌الاقصی نیز نشان می‌دهد، شروع عملیات و غافلگیری راهبردی صهیونیست‌ها اساسا به وسیله دستکاری ادراکی سران رژیم صهیونیستی توسط حماس صورت گرفت. در روزهای بعد نیز، اقدامات مقاومت بارها اشغالگران را به خیابان کشانده و اکنون نیز مقاومت به دنبال تشدید فشار بر جامعه صهیونیستی برای فشار بر تل‌آویو و توقف جنگ است. همچنین سخنان و حرکات رهبران مقاومت همچون سیدحسن نصرالله و یا یحیی سنوار و اقدامات یمنی‌ها، نمونه‌های عالی جهت بررسی است و خود می‌تواند سرفصلی جهت الگوگیری از این نوع اقدامات در کشور ما باشد. @Muhallel