ادامه پست قبل ☝️☝️☝️ 🔰 هدایت تکوینیِ امام 🔺 پیش از این بیان شد که هدایتِ امام از قبیل امر الهی و حقیقیتِ «کن فیکون» و «ملکوت سماوات» است که واحد است و فرآیند زمانی ندارد. بر اساس آنچه پیش از این نیز گفته شده، جنبه امری عالم در مقابل جنبه خلقی و مادی قرار دارد. از آنجا که در قرآن همواره حقیقت امامت در کنار هدایتِ امری قرار گرفته، علامه طباطبایی «امر» الهی را در واقعیت عالم همراه امام می¬داند و بر اساس آن نوعی ولایت و هدایت از جانب امام بر مردم تصویر می¬کند. این هدایت بر خلاف راهنماییِ تشریعی، طالب هدایت را تکوینا و واقعا به مطلوب می رساند و به عبارت دیگر این هدایت «ارائه الطریق» نیست – که شأن نبی است - بلکه «الایصال الی المطلوب» است: «و بالجملة فالإمام هاد يهدي بأمر ملكوتي يصاحبه، فالإمامة بحسب الباطن نحو ولاية للناس في أعمالهم، و هدايتها إيصالها إياهم إلى المطلوب بأمر الله دون مجرد إراءة الطريق الذي هو شأن النبي و الرسول و كل مؤمن يهدي إلى الله سبحانه بالنصح و الموعظة الحسنة» (الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 272) 🔺 بر این اساس امام کسی است که انسان ها را منزل به منزل به سمت کمال نهایی یعنی «الله» رهبری کرده، حرکتِ تکوینی می¬دهد. او قافله سالار استکمالِ انسان است و چون انسان همواره نیاز به حرکت به سمت مقصود دارد و فطرت او بر این اساس قرار گرفته است، همواره باید امامی در هر زمانی در عالم وجود داشته باشد. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 273 و ج‏14، ص: 304) 🔺 این نگاه «امام» را در مرکز مسیر معنوی تمام عالم قرار می¬دهد و همه مریدان اسرار عالم و علاقه¬مندان به معنویت را در پی او به صف می¬کند. به همین دلیل است که علامه طباطبایی منشا تمامی نگاه¬های معنوی عالم اسلام را جریان فکری شیعه و تئوری امامت می¬داند. نشانه این مطلب آن است که عموم فرق متصوفه – گرچه به جهت فقهی و کلامی شیعه نامیده¬نشوند – خود را به جهت معنوی متصل به امیرالمومنین (ع) می¬دانند. (شیعه، ص 71 و رسالت تشيع در دنياى امروز، ص: 94) 🔺 پس نتیجه این است که امام محور و مرکز حرکت معنوی عالم در هر عصری است و هر کس در شعاع هدایت او قرار گیرد به قدر تلاش و وسع، مراتبی از این درجات معنوی را حائز می¬شود: «معلوم مى‏شود كه كمال اين حيات معنوى و سعادت علمى، به نحو اصالت مقام امام و شخصيت معنوى پيشواى وقت مى‏باشد و به نحو وراثت و تبعيت غذاى معنوى شيعه و پيروان امام است كه در صراط ولايت افتاده و در مسير بندگى پاى به جاى پاى «امام» گذاشته طريقه وى را دنبال كنند.» (رسالت تشيع در دنياى امروز، ص: 109) 🔺 در اندیشه¬ی اسلامی هدایت الهی ابتدا نصیب امام می¬شود و سپس این هدایت از او به سایر انسان¬ها می-رسد. بنابراین او واسطه¬ی وصول فیض امریِ الهی به بشریت است. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 304) 🔰 احاطه امام بر قلوب و اعمال انسان 🔺 بر اساس آنچه از حقیقت هدایتِ تکوینی امام گفته شد معلوم می¬شود که امام باید بر جنبه امری عالم که جنبه باطنیِ ظواهر عالم است احاطه داشته باشد. بر همین اساس به نظر علامه طباطبایی امام علاوه بر ظاهر، بر باطنِ حرکت کمالی انسان که حقیقت قلب و اعمال اوست کاملا احاطه دارد و اساسا حقیقتِ امام، باطنِ مساله هدایت است و چون قلب و عمل نیز مانند سایر حقایق عالم ماده ظاهر و باطن و ملکوتی دارند پس همواره در محضر امام حاضرند. اساسا امام از راه باطن به نفوس تمام انسان¬ها اشراف واتصال دارد. روایات متعدد بیان می¬کنند که اعمال انسان¬ها همواره بر امام عرضه می¬شود و او شاهد بر امت است. به همین دلیل در قیامت هر کسی به سوی امام خود خوانده می¬شود و اگر امام او حق باشد نامه اعمالش به دست راست رسیده و سعادتمند می¬گردد. البته امام حق بر تمام مردم و حتی بر ائمه باطل مُهَیمن و حاکم است و ملاک امتیاز سعادت و شقاوت در قیامت اوست. ( الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 273 و ج 13 ص: 168 و شيعه در اسلام، ص: 198 و الرسائل التوحيدية، ص: 253 – 254) @ofoqemobin