#بیان_استاد
🌀 انسان و معنا؛ بازخوانی منظر علامه طباطبایی در المیزان و آثار فلسفی
🔹 در همه بیست جلد تفسیر المیزان، علامه طباطبایی در مورد انسان صحبت کرده است؛ چون موضوع انسان و معنا برای وی بسیار مهم بوده. علامه طباطبایی، ماجرای معنا را در نوشته «الانسان فیالدنیا» و در جایی که به تقسیم علوم اختصاص دارد، مطرح میکند و بخشی از معانیای که در ذهن ماست را برآمده از ارتباط با وجود حقیقی میداند؛ به این معنا که علم ما در ارتباط با وجودی حقیقی در دنیای خارج به وجود آمده است.
🔹 از نظر علامه طباطبایی، بخش دیگری از علم، ناشی از قوه متصرفه است که ناظر به هیچ واقعیتی در عالم خارج نیست که آنها را وجودات اعتباری مینامد. علامه به بحثی با عنوان زندگی و حیات میپردازد و برداشت من این است که ایشان، معناها را حاصل حیات انسان میداند و ارتباطی بین ساخت معناها و زندگی قائل است. او تولید معنا را به ویژگیهای فطری انسان ارتباط میدهد و معتقد است انسان، فطرتاً به گونهای خلق شده که به دنبال معنا ست.
🔹 سالها پیش، هنگامیکه رساله اعتباریات علامه را میخواندم، نکتهای در آن برای من جالب بود؛ در بسیاری از نظریات یک قرن اخیر به موضوع نیاز و احتیاج بشر پرداخته شده است، اما به نظرم علامه اصلاً آنها را مطالعه نکرده و در این خصوص مبدعانه سخن رانده است. علامه طباطبایی، وقتی بحث اعتبار را مطرح میکند یکی از موضوعات مورد توجه برای او، موضوع نیاز و احتیاج است. وی بحث احتیاجات انسان را با مثالهای ساده همانند نیاز به غذا شروع میکند، ولی انسان موضوع بسیار پیچیدهتری است و در تفسیر المیزان مشاهده میکنیم که اشارات جالبی به نیازهای عمیقتر انسان شده است که میتوانیم نظریه جامعتری را در رابطه با انسان و معنا از آن استخراج کنیم. حتی در برخی موارد مشاهده میکنیم که وقتی علامه درباره توحید صحبت میکند و میگوید انسان فطرتاً یکتاپرست است، جستوجو به دنبال خدای یکتا را به عنوان یک احتیاج برای انسان ذکر میکند.
🆔
@OstadPakatchi