🔸ادامه👇 👌دوست اهل سنت ما برای عقیده خود به تعصیب به نقلی از صحیح بخاری استناد کرد که بخارى از مسلم بن ابراهيم، از وهيب، از ابن طاووس، از پدرش، از ابن عباس نقل كرده است كه رسول خدا فرمود:الحقوا الفرائض بأهلها، فما بقي فهو لأولى رجلٍ ذكر؛ « فرائض را به اهلش بدهيد و آنچه اضافه آمد، از آن سزاوارترين مرد به متوفّاست. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 151 ❕اين همان روايت معروف به روايت طاووس بن كيسان يمانى (م 132 ق) است. حال بررسى روايت ؛ 1⃣ اوّلًا، سند اين روايت ضعيف است؛ زيرا به عبداللّٰه بن طاووس بن كيسان يمانى منتهى مى‌شود كه هر چند علماى رجال اهل سنت او را توثيق كرده‌اند، اما توثيق آنها با آنچه ابوطالب انبارى در مورد اين روايت ذكر كرده، در تعارض است. او در مورد اين روايت از سفیان از ابی اسحاق از قاربه بن مضربه نقل می کند که گفته است ؛ « نزد ابن عباس، كه در مكه بود، نشستم و گفتم: اى ابن عباس، اهل عراق حديثى از تو نقل مى‌كنند و طاووس ، بنده آزاد شدۀ تو، آن را چنين روايت مى‌كند كه آنچه از فرائض باقى مى‌ماند، براى سزاوارترين عصبۀ مرد است. ابن عباس گفت: آيا تو از اهل عراق هستى؟ گفتم: آرى. گفت: به ديگران برسان كه من مى‌گويم: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «آبٰاؤُكُمْ وَ أَبْنٰاؤُكُمْ لٰا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللّٰهِ» و همچنين «أُولُوا الْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اللّٰهِ». آيا اينها جز فريضه‌اند؟ آيا اين آيات چيزى باقى گذارده‌اند؟ نه من چنين چيزى گفته‌ام و نه طاووس از من چنين چيزى نقل كرده است.قاربة بن مضرب گفت: پس از اين سخنان ابن عباس، طاووس را ديدم و گفت: نه، به خدا سوگند من چنين چيزى را هرگز از ابن عباس روايت نكرده‌ام. همانا شيطان اين سخن را بر دهان آنها انداخته است. سفيان گفت: به نظر من اين كار از جانب فرزندش عبداللّٰه بن طاووس بوده است؛ زيرا او مُهر دار سليمان بن عبدالملك بود و به اين گروه- يعنى بنى هاشم- كينه زيادى داشت. » 📚التهذیب ج 9 ص 262 ❕سليمان بن عبدالملك، خليفۀ اموى مروانى، كسى است كه ابو هاشم، عبداللّٰه بن محمد بن على حنفيه را ظالمانه و فريبكارانه با سم كشت. با اين وصف، معلوم است حال دوستداران آنها چگونه خواهد بود. 2⃣ثانياً، وراثت عصبه از مسائلى نيست كه ابتلاى مردم به آن كم باشد، بلكه از مسائل عام البلوى در دورۀ رسول اكرم و خلفا بود.حال اگر در اين زمينه، تشريعى مطابق مضمون اين روايت وجود مى‌داشت، نبايد از ديگران مخفى مى‌ماند و ديگران هم بايستى آن را نقل مى‌كردند؛ در حالى كه همۀ اسناد اين‌ روايت به عبداللّٰه بن طاووس منتهى مى‌شود. 3⃣ثالثاً، فقهاى مذاهب اهل سنت در مواردى بر خلاف مضمون اين روايت فتوا داده‌اند كه فقيه الطائفه، شيخ طوسى، به آنها اشاره كرده است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚الخلاف ج 4 ص 68 مساله 80 4⃣علامه مجلسی هم تصریح می کند که قول به تعصیب از بدعت های عمر بن خطاب است و شایسته است که اهلسنت این بدعت را ترک کنند ، آنجا که فرمود ؛ « عول و تعصيب كه سنيان به گفته عمر در ميراث ميكنند بدعت است و مخالف قرآن است و با فرزند پدر و مادر احدى ميراث نميبرد مگر زن و شوهر و كسى كه خدا از براى ايشان در قرآن سهمى قرار كرده است اولى و احق است به ميراث از كسى كه سهمى در قرآن نداشته باشد و ميراث به عصبه دادن چنانكه عمر كرده‏ است از دين خدا نيست » 📚حق الیقین ص 558 ❕و باز گفت ؛ « عمر از روى ضلالت و معانده حق عول و تعصيب و ساير بدع و آثار را تا روز قيامت در ميان مردم گذاشت » 📚همان ص 608 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir