🔸ادامه👇 ❕در رابطه « هئیت بطلمیوسی » که مورد شبهه پراکنی معاند قرار گرفت این توضیح لازم است که در عصرى كه قرآن نازل شد در باره پيدايش جهان دو نظريّه معروف وجود داشت ؛ 1⃣ يكى‏ نظريّه هيأت «بطلميوس» بود كه حدود پانزده قرن بر محافل علمى جهان سايه افكنده بود و تا اواخر قرون وسطى نيز ادامه داشت. مطابق اين فرضيه زمين مركز جهان بود و نه فلك به دور آن گردش مى‏كردند.افلاك همانند پوست پياز، شفاف، بلورين و بر روى هم بودند. ستارگان سيّار (عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) هر كدام در فلكى جاى داشتند و ماه و خورشيد نيز هر يك داراى فلكى بودند. علاوه بر اين هفت فلك، فلكى مربوط به ستارگان ثابت بود. بعد از فلك هشتم يعنى فلك ثوابت فلك اطلس بود، فلكى كه هيچ ستاره نداشت و كار آن گرداندن مجموعه جهان بالا به دور زمين بود و نام ديگرش فلك الافلاك بود. 2⃣فرضيّه ديگر، فرضيّه عقول عشره بود كه آن هم از فرضيّه «بطلميوس» كه ناظر به جهان طبيعت بود كمك مى ‏گرفت.مطابق اين نظريّه كه از سوى جمعى از فلاسفه يونان ابراز شده بود، خداوند در آغاز يك چيز بيشتر نيافريد و آن عقل اوّل بود (فرشته يا روح عظيم و مجردى كه نامش را عقل اوّل گذاشتند). اين عقل دو چيز آفريد ، عقل دوّم و فلك نهم. سپس عقل دوّم، عقل سوّم و فلك هشتم را آفريد و به همين ترتيب ده عقل و نه فلك آفريده شد و عقل دهم، موجودات اين عالم را به وجود آورد. 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 1 ص 146 ❕اين سلسله مراتب فرضى، در واقع هيچ دليلى نداشت همان گونه كه فرضيّه «بطلميوس» نيز فاقد دليل كافى بود، ولى هر چه بود قرنهاى طولانى بر افكار حكومت كرد . امّا قرآن و روايات اسلامى نه فرضيّه اوّل را پذيرفت و نه فرضيّه دوّم را، چرا كه در آيات و روايات معروف مخصوصا در «نهج البلاغه» اثرى از آن نمى ‏يابيم‏ و اين خود از شواهد عظمت و استقلال قرآن و اخبار اسلامى و سرچشمه گرفتن آنها از مبدأ وحى و نه از افكار بشرى است و گرنه به رنگ همانها در مى ‏آمد. 📚همان منبع ❕بلكه در آیاتی با این نظریه مخالفت هم شده است مانند بعضى از آيات قرآن که اشاره به حركت زمين دارد، مانند آيه 88 سوره «نمل» ؛ «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ» و آيه 25 سوره «مرسلات» «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» (بنا بر بعضى از تفاسير) و بعضى دلالت بر شناور بودن خورشيد و ماه در فضاى عالم بالا مى ‏كند، مانند: آيه 40 سوره «يس»: «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و نیز آیاتی که سخن از جاذبه عمومی به میان می آورد ، جهت اطلاع تفصیلی از این موارد ، پاسخهای گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8219 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6174 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4864 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir