🤔 ❔پرسش من این است که برخی ادعا می کنند داستان نوح نبی برگرفته از افسانه گیلگمش است و برای ادعای خود به شباهت غیرقابل انکار برخی از این داستان با جریان نوح(ع) استناد می کنند.شما چه دلیلی برای رد این ادعا دارید ❗️❗️ 💠💠 👌بر اساس بر آوردهای تاریخی و مویدات عقلی ، از عمر آدم ع حدود هفت هزار سال یا بیشتر می گذرد ، چنان که در تفسیر المیزان می خوانیم ؛ « در تاريخ يهود آمده است كه عمر نوع بشر از روزى كه در زمين خلق شده تا كنون، بيش از حدود هفت هزار سال نيست كه اعتبار عقلى هم كمك و مساعد اين تاريخ است، براى اينكه اگر ما از نوع بشر يك انسان مرد و يك زن را كه با هم زن و شوهر باشند فرض كنيم كه در مدتى متوسط نه خيلى طولانى و نه خيلى كوتاه با هم زندگى كنند، و هر دو داراى مزاجى معتدل باشند، و در وضع متوسطى از حيث امنيت و فراوانى نعمت و رفاه و مساعدت و ... و همه عوامل و شرايطى كه در زندگى انسان مؤثرند قرار داشته باشند و از سوى ديگر فرض كنيم اين دو فرد در اوضاعى متوسط توالد و تناسل كنند، و باز فرض كنيم كه همه اوضاعى كه در باره آن دو فرض كرديم در باره فرزندان آن دو نيز محقق باشد، و فرزندانشان هم از نظر پسرى و دخترى بطور متوسط به دنيا بيايند، خواهيم ديد كه اين انسان كه در آغاز فقط دو نفر فرض شده بودند، در يك قرن يعنى در رأس صد سال عددشان به هزار نفر مى‏رسد، در نتيجه هر يك نفر از انسان در طول‏ صد سال پانصد نفر مى ‏شود. آن گاه اگر عوامل تهديدگر را كه با هستى بشر ضديت دارد (از قبيل بلاهاى عمومى، يعنى سرما، گرما، طوفان، زلزله، قحطى، و با، طاعون، خسف، زير آوار رفتن، جنگهاى خانمان برانداز و ساير مصائب غير عمومى كه احيانا به تك تك افراد مى‏رسد) در نظر بگيريم و از آن آمار كه گرفتيم سهم اين بلاها را كم كنيم، و در اين كم كردن حد اكثر را در نظر بگيريم يعنى فرض كنيم كه بلاهاى نامبرده از هر هزار نفر انسان نهصد و نود و نه نفر را از بين ببرد، و در هر صد سال كه بر حسب فرض اول در هر نفر هزار نفر مى‏ شوند، غير از يك نفر زنده نماند. ❕و به عبارت ديگر ، عامل تناسل كه بايد در هر صد سال دو نفر را هزار نفر كند تنها آن دو را سه نفر كند، و از هزار نفر تنها يك نفر بماند، آن گاه اين محاسبه را به طور تصاعدى تا مدت هفت هزار سال يعنى هفتاد قرن ادامه دهيم، خواهيم ديد كه عدد بشر به دو بليون و نيم مى‏ رسد، و اين عدد همان عدد نفوس بشر امروزى است، كه آمارگران بين المللى آن را ارائه داده ‏اند. » 📚ترجمه تفسیر المیزان ، ج 4 ص 221 🔸ادامه 👇