❔لطفا در مورد اصحاب اجماع در رجال شیعه توضیح بدید ❗️آیا حقیقت دارد که اگر اصحاب اجماع روایتی نقل کنند آن روایت صحیح است ❕در رابطه با پاسخ شما به روایت امام باقر در مورد آب پاشیدن به خورشید کانال ض دین می گوید راوی آن از اصحاب اجماع است و روایت صحیح است ❗️ 💠💠 👌از كشّى، رجالى معروف، در اختيار معرفة الرجال، درباره تعدادى از راويان، عبارتهايى نقل شده كه محور بحث معروفى تحت عنوان «اصحاب اجماع» قرار گرفته است . بنا بر آنچه شيخ طوسى در اختيار معرفة الرجال از كشّى نقل مى كند، وى در سه جا با تعابيرى مشابه، سه دسته از راويان را با عنوان «تسمية الفقهاء» به اوصافى در خور توجّه مى ستايد. یکی از عبارات او چنین است ؛ « دانشمندان ما بر تصديق اين دسته از ياران قديمى امام باقر و امام صادق عليهما السلام اجماع دارند و فقاهت آنها را مسلّم مى دانند و مى گويند داناترين ياران قديمى [اين دوامام] در فقه، شش نفرند: زُراره، معروف بن خَرَّبوذ، بُريد، ابو بصير اسدى، فضيل بن يسار و محمّد بن مسلم طائفى. مى گويند: فقيه ترينِ اين شش نفر، زراره است. برخى به جاى ابو بصير اسدى، ابو بصير مرادى، يعنى ليث بن بخترى را نام برده اند » 📚اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 507 👌عبارت دوم او چنین است ؛ « در نام بردن فقها از ياران امام صادق عليه السلام؛ دانشمندان ما بر صحيح دانستن آنچه از اين افراد، صحيح است و نيز تصديق آنان در آنچه مى گويند، اجماع دارند و بر فقيه بودن آنان اقرار كرده اند. اين افراد غير از شش نفرى كه قبلًا نام برديم، شش نفرند: جميل بن دَرّاج، عبد اللَّه بن مسكان، عبد اللَّه بن بكير، حمّاد بن عيسى، حمّاد بن عثمان و ابان بن عثمان. گفته اند: ابو اسحاق فقيه (ثعلبة بن ميمون) براين باور است كه فقيه ترين اينها جميل بن دراج است. اين افراد از متأخّران ياران امام صادق عليه السلام هستند. » 📚همان ص 673 👌و عبارت سوم او چنین است ؛ « در نام بردن فقها از ياران امام كاظم و امام رضا عليهما السلام؛ دانشمندان ما بر صحيح دانستن آنچه از اين افراد، صحيح است، اجماع دارند و آنها را تصديق مى كنند و بر فقاهت و علم آنها اقرار دارند. اينان، غير از شش نفرى كه جزو ياران امام صادق عليه السلام ياد كرديم، شش نفرند: يونس بن عبد الرحمان، صفوان بن يحيى بيّاع سابرى، محمّد بن ابى عمير، عبد اللَّه بن مغيره، حسن بن محبوب واحمد بن محمد بن ابى نصر. برخى به جاى حسن بن محبوب، حسن بن على بن فضّال وفضالة بن ايوب را گفتهاند، و برخى به جاى ابن فضّال، عثمان بن عيسى را؛ و فقيهترينِ اينان، يونس بن عبد الرحمان وصفوان بن يحيى هستند.» 📚همان ص 830 ❕قدر مسلّم از عبارتهاى فوق اين است كه افراد مذكور، در نقل حديثْ مورد اعتماد و به اصطلاح «ثقه» اند؛ امّا برخى استفاده هاى ديگرى از آن كرده اند. و مى گويند حاصل مبحث «اصحاب اجماع» اين است كه هر يك از اين افراد در سلسله سند باشند، حكم مى شود كه راويان پيش از او تا معصوم عليه السلام ثقه اند. مثلًا اگر ابن ابى عمير به واسطه كسى از امام صادق عليه السلام نقل روايت كند، حكم به ثقه بودن آن كس مى شود. 👌اگر معنای اول از عبارت فوق مراد باشد ، اشکالی بر آن نیست زیرا راویان فوق از اصحاب امامان علیهم السلام بوده اند و ثقه اند . اما اگر معنای دوم از عبارات فوق مراد باشد ، این معنا مقبول ما نیست زیرا : ❕آنچه از اعتبار عبارت هاى مزبور مى كاهد، اين است كه غير از شيخ طوسى، از پيشينيان رجالى كس ديگرى را سراغ نداريم كه به نحوى آن را تأييد كرده باشد. حتى خود شيخ طوسى نيز در كتابهاى رجالى ديگر، سخنى دالّ بر تأييد آن ندارد 📚بحوث فی فقه الرجال ص 130 👌رجالى آگاهى مانند نجاشى نيز هيچ سخنى در تأييد آن ندارد، با وجودى كه كتاب رجال الكشّى قطعاً نزد نجاشى موجود بوده و از آن در الفهرست خود مطالبى نقل كرده است. ❕حاصل سخن اين است كه نقل اجماع مذكور از سوى كشّى، ظاهراً از منفردات ايشان است. در اين صورت، مخصوصاً با توجّه به تصريح نجاشى بر اين كه الرجال مرحوم كشّى حاوى غلط هاى فراوان است، نمى توان بر منفردات او اعتماد كرد. 📚رجال نجاشی ص 372 _ مبانی حجیت آرای رجالی ص 109 💠ادامه 👇