🔸ادامه 👇 3⃣به فرض هم بگوییم که انتخاب ابوبکر ، با انتخاب مردم مشروعیت پیدا می کرد ، و علی ع ملزم به اطاعت بود ، باز هم انتخاب مردم در خلافت ابوبکر ، نقشی نداشت ، بلکه استفاده از جبر و زور بود که خلافت ابوبکر را مستقر کرد . ❕ابن ابی الحدید می نویسد ؛ « عمر، همان كسى ‏است كه بيعت‏ ابوبكر را محكم كرد و مخالفان آن‏ را خوار و ذليل نمود و شمشير آخته زبير را شكست و بر سينه مقداد زد و سعد بن عباده را در سقيفه لگدمال نمود و گفت: سعد را بكشيد. خداوند، سعد را بكشد!». و بينى حُباب بن منذر را كه روز سقيفه گفت: «من دواى درد و چاره كارم»، به خاك ماليد و هر كس از بنى هاشم را كه به خانه فاطمه عليها السلام پناه بُرد، تهديد نمود و آنان را از آن جا خارج ساخت. اگر عمر نبود، حكمرانى ابو بكر، استوار و برپا نمى ‏شد. » 📚شرح نهج البلاغه ، ج 1 ص 174 ❕بخاری نقل می کند ؛ «انصار، در سقيفه بنى ساعده، گرد سعد بن عباده جمع شدند و گفتند: اميرى از ما باشد و اميرى از شما. پس، ابو بكر و عمر بن خطّاب و ابو عبيدة بن جرّاح به سوى آنان [در سقيفه‏] رفتند. ... حُباب بن منذر گفت: نه، به خدا سوگند چنين نخواهيم كرد! اميرى از ما و اميرى از شما. ... [در اين هنگام‏] كسى گفت: سعد را كشتيد. عمر [نيز در پاسخ‏] گفت: خدا او را بكشد » 📚صحيح البخاری ، ج 3 ص 1341 ح 3467، الطبقات الكبرى: ج 2 ص 269 ❕طبری نقل می کند ؛ « چون حُباب بن منذر برخاست، شمشيرش را از نيام بيرون كشيد و گفت: من دواى درد و چاره كارم. من پدر شيربچگان در كُنام شيرانم و شيران را به من نسبت مى ‏دهند. عمر به او حمله كرد و چون بر دستش زد، شمشيرش افتاد و عمر، آن را گرفت. سپس او و بقيّه [مهاجران‏] بر سعد پريدند و همه يكى پس از ديگرى بيعت كردند و سعد هم بيعت كرد. پيشامدى غيرمنتظره بود، همانند پيشامدهاى دوران جاهليّت كه ابو بكر بدان قيام كرد. » 📚تاریخ طبری ج 3 ص 223 ❕و خود عمر تصریح می کرد که با زور و فشار قبیله اسلم بود که مردم تحت جبر قرار گرفتند و خلافت ابوبکر را پذیرفتند ؛ «داستان [بيعت ابو بكر]، چنين بود كه چون خداوندْ پيامبرش را قبض روح كرد، انصار با ما مخالفت كردند و همگى در سقيفه بنى ساعده گرد آمدند ...» 📚صحيح البخاري: ج 6 ص 2505 ، مسند ابن حنبل: ج 1 ص 123 صحيح ابن حبّان: ج 2 ص 148 ❕عمر ادامه می داد ؛ « آن [بيعت‏]، استوار نبود، تا آن كه اسلم را ديدم. پس يقين كردم كه پيروزيم » 📚تاریخ طبری ، ج 3 ص 222 4⃣خود عمر نیز خلافت ابوبکر را مشروع شرعی نمی دانست و می گفت ؛ « به خدا سوگند بیعت با ابوبکر امری ناگهانی و بدون تدبیر بود که اتفاق افتاد و گذشت ، ... همانا بیعت با ابوبکر لغزشی بود که خداوند شر آن را دفع نمود ... هرکس بدون مشورت با مسلمانان ، با کسی بیعت کند ، بیعت کننده و بیعت شوند پیروی نمی شوند ، چرا که آن دو خود را به کشتن داده اند » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 2503 👌و می گفت ؛ « بیعت با ابوبکر ، ناگهانی بود و خداوند شرش را حفظ نمود ، پس اگر کسی دوباره آنگونه کرد ، او را بکشید » 📚تاریخ یعقوبی ج 2 ص 158 5⃣امیر مومنان ، اگر چه مطابق برخی از نقلها ، از سر جبر و اجبار ، تن به بیعت داد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3140 ❕اما بارها تصریح می کرد که اگر یار و یاور داشتم ، در برابر حاکم جوری چون ابوبکر ، سکوت نمی کردم ، چنان که شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم » 📚الکافی ج 8 ص 33 ❕از امام رضا علیه السلام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار، ج29 ص 435 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir