🔸ادامه 👇 ❕فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، در خطبه معروف خود ، فرار عمر از صحنه های نبرد را یاد آور شده و می گوید ؛ « هر گاه شاخ شيطان نمايان مى‏ گشت و يا مشركى دهان به ياوه‏ گويى مى ‏گشود، پیامبر ، برادرش على عليه السّلام را در كام آن مى‏ افكند. على هم در مقابل تا آن زمان كه بر مغز و سر مخالفان نمى‏ كوبيد و بينى آنها را به خاك مذلّت نمى‏ ماليد، ترك امر نمى‏ نمود. او در راه خداوند كوشا، به رسول خدا نزديك، و مهتر اولياى نصيحتگر، تلاشگر و كوشنده بود، و شما در آن هنگام در آسايش مى‏ زيستيد و از امنيت برخوردار بوديد. مترصّد تغيير جهت چرخ گردون عليه ما و گوش به زنگ اخبار بوديد. 👈به هنگام كارزار عقب گرد مى‏ كرديد و در ميدان نبرد فرار را بر قرار ترجيح مى‏ داديد. 👉 📚الاحتجاج ، ج 1 ص 100 ❕پس از پیامبر نیز ، ترس و بزدلی عمر از میادین نبرد و از مقابله با ایرانیان ، مورد نقل مورخین و محدثین قرار گرفته است ؛ 6⃣عمر از قتال با مرتدین می ترسید و سعی داشت که ابوبکر را از قتال با آنها منصرف کند که ابوبکر گفت من امید به نصرت تو دارم ، در حالی که تو با خواری و خذلان نزد ما آمدی ؛ « ارفق بهم فانهم بمنزله الوحش ، فقال رجوت نصرک و جئتنی بخذلانک » 📚کنزالعمال ج 6 ص 527 7⃣در جنگ نهاوند ، وقتی خبر لشگر ایرانیان و پیشروی آنان را شنید ، لرزه بر اندامش افتاد چنان که از شدت ترس و ناراحتی صدای بر هم خوردن دندانهایش را مسلمین می شنیدند ؛ « وقعت علیه الرعده و النفضه حتی سمع المسلمون اطیط اضراسه » 📚الفتوح ج 2 ص 290 ❕و آرزو می کرد که میان او و ایرانیان ، کوهی از آتش باشد تا مبادا ایرانیان به او نزدیک شوند « وددت ان بیننا و بین فارس ، جبلا من نار لا یصلون الینا منه و لا نصل الیهم » 📚تاریخ طبری ج 3 ص 176 ❕آری شجاعت عمر در همین خلاصه شد که ناجوانمردانه لشگری مهیا کند و به در خانه علی علیه السلام برود و یک بانوی بی دفاع را مورد ضرب و شتم و هتک قرار دهد ❗️❗️ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir