💠ادامه 👇 👌امام رضا ع در مورد آیات مذکور فرمود ؛ " بلعم باعورا داراى اسم اعظم بود، و با اسم اعظم دعا مى‏كرد و خداوند دعايش را اجابت مى‏كرد ، در آخر به طرف فرعون ميل كرد، و از درباريان او شد، روزى كه فرعون براى دستگير كردن موسى و يارانش در طلب ايشان مى‏گشت، عبورش به بلعم افتاد، گفت: از خدا بخواه موسى و اصحابش را به دام ما بيندازد، بلعم بر الاغ خود سوار شد تا او نيز به جستجوى موسى برود الاغش از راه رفتن امتناع كرد، بلعم شروع كرد به زدن آن حيوان، خداوند قفل از زبان الاغ برداشت و به زبان آمد و گفت: واى بر تو براى چه مرا مى‏زنى؟ آيا مى‏خواهى با تو بيايم تا تو بر پيغمبر خدا و مردمى با ايمان نفرين كنى؟ بلعم اين را كه شنيد آن قدر آن حيوان را زد تا كشت، و همانجا اسم اعظم از زبانش برداشته شد، و قرآن در باره‏ اش فرموده:" فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ، وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ" اين مثلى است كه خداوند زده است‏ " " انه اعطى بلعم بن باعور الاسم الأعظم، فكان يدعو به فيستجيب له فمال الى فرعون فلما مر فرعون في طلب موسى و أصحابه قال فرعون لبلعم ادع لله على موسى و أصحابه ليحبسه علينا فركب حمارته ليمر في طلب موسى فامتنعت عليه حمارته فأقبل يضربها فأنطقها الله عز و جل، فقالت: ويلك على ماذا تضربني؟ أ تريد ان أجي‏ء معك لتدعو على نبي الله و قوم مؤمنين؟ فلم يزل يضربها حتى قتلها و انسلخ الاسم من لسانه، و هو قوله: فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ و هو مثل ضربه الله " 📚بحار الانوار ج 13 ص 377 ❗️بنابراین آیات مذکور به روشنى اشاره به داستان كسى مى‏كند كه نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آيات و علوم الهى گشته، سپس از اين مسير گام بيرون نهاده، به همين جهت شيطان به وسوسه او پرداخته، و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشيده شده است. ❗️تعبير" انسلخ" كه از ماده" انسلاخ" و در اصل به معنى از پوست بيرون آمدن است، نشان مى‏دهد كه آيات و علوم الهى در آغاز چنان به او احاطه داشت كه همچون پوست تن او شده بود، اما ناگهان از اين پوست بيرون آمد و با يك چرخش تند، مسير خود را به كلى تغيير داد!. 👌از تعبير👈" فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ"👉 چنين استفاده مى‏شود كه در آغاز شیطان تقریبا از او قطع اميد كرده بود، چرا كه او كاملا در مسير حق قرار داشت، اما پس از انحراف مزبور، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و به او رسيد و بر سر راهش نشست و به وسوسه‏ گرى پرداخت، و سرانجام او را در صف گمراهان و شقاوتمندان قرار داد . 📚تفسیر نمونه ج 7 ص 13 👌اشکال سطحی معاند در مورد تعبیر 👈فاتبعه الشیطان 👉 است ، در حالی که توجه ندارد که ماده " تبع " وقتی به باب " افعال " رود ، به معنای روان شدن و ملحق شدن است ، یعنی شیطان در پی گمراه سازی او روان شد و خود را به او ملحق ساخت و گمراهش کرد ، چنان که در فرهنگ ابجدی می خوانیم ؛ " أَتْبَعَ- إِتْبَاعاً [تبع‏] هُ: در پى او روان شد و به او رسيد،- هُ كذا: آن را به او رسانيد يا پيوست كرد " 📚فرهنگ ابجدی ، ص 9 ❗️راغب نیز به این نکته تصریح می کند ؛ " يقال: أَتْبَعَهُ: إذا لحقه " 📚مفردات ألفاظ القرآن، ص: 163 👌متاسفانه معاند بیسواد بدون تامل در معانی لغات مورد استفاده قرآن ، اشکال سطحی مطرح کرده بود که از آنچه گذشت ، پاسخ او روشن گردید . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir