💠ادامه 👇 ❗️یا در روایت دیگر فرمود : "وقتی آدم , فرشتگان را از اسماء مطلع کرد، متوجه مقام بزرگ امامان در نزد خدا شدند و فهمیدند که آنها به خلافت در زمین و حجت بر مردم شایسته ترند. بعد آنها را از دیده ایشان پنهان نمود و آنها را مامور به ولایت و محبت ایشان کرد " " فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَقَفُوا عَلَی عَظِیمِ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ فَعَلِمُوا أَنَّهُمْ أَحَقُّ بِأَنْ یَکُونُوا خُلَفَاءَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَی بَرِیَّتِهِ ثُمَّ غَیَّبَهُمْ عَنْ أَبْصَارِهِمْ وَ اسْتَعْبَدَهُمْ بِوَلَایَتِهِمْ وَ مَحَبَّتِهِمْ " 📚کمال الدین ج ١ ص ١٤ 👌بنابراین تمام انبیاء و ملائکه , اقرار بر ولایت امامان ع کرده اند و بر این امر شاهد و گواه بوده اند . ❗️ حال اشکال آن است که اگر همه انبیاء و فرشتگان اقرار کردند , پس تکلیف روایت مورد بحث چه می شود که می گوید جز ملائکه مقرب و انبیاء مرسل , بر امر اهلبیت ع اقرار نکردند !!!! 👌در رابطه با این که مقصود از " امر " , در روایت مذکور چیست , برخی می نویسند : " نظير اين تعبير امام در احاديث ديگر نيز از امامان معصوم رسيده است و ممكن است اشاره به روايات دقيق و عميق توحيدى مربوط به صفات جمال و جلال خدا و مقامات پيامبر و ائمه معصومان عليه السّلام و نفوذ آنها در جهان تكوين به اذن خدا و شفاعت گسترده آنان از خاطيان امّت و آگاهى آنها بر غيب و حوادث آينده به تعليم الهى بوده باشد كه همه كس توان تحمل آنها را ندارد " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏7، ص: 287 👌تمام فرشتگان و انبیاء مطابق روایات فوق الذکر بر امر اهلبیت ع اقرار کردند , اما مطابق روایت مورد بحث , آن اقرار تام از روی شوق و معرفت کامل و بدون درنگ , اختصاص به فرشتگان مقرب و انبیاء مرسل داشته اند . 👌 بنابراین روایت مورد بحث تنها ناظر به اقرار تام و کامل و بدون درنگ و از روی کمال معرفت و شوق است که چنین اقراری عمومی نبوده است , اما اصل اقرار به ولایت ائمه علیهم السلام عمومی همه فرشتگان و انبیاء بوده است , چنان که علامه مجلسی متذکر این نکته می شود : "لعل المراد الإقرار التام الذی یکون عن معرفة تامة بعلو قدرهم و غرائب شأنهم فلا ینافی عدم إقرار بعض الملائکة و الأنبیاء هذا النوع من الإقرار عصمتهم و طهارتهم _ لعل المراد نفی الإقرار الکامل الذی یکون مع شوق و محبة و إقبال کاملة لعصمتهم علیهم السلام. " 📚بحار الانوار ج ٢ ص ١٨٥ _ ج ٢٦ ص ٢٧٤ 👌شاهد این سخن روایت دیگری است که صالح بن میثم از پدرش روایت کرده است که : " روزی در بازار بودم، اصبغ بن نباته نزدم آمد و گفت: وای بر تو ای میثم، از امیرالمومنین علیه السلام حدیث سختی را شنیدم، کدام ما چنین هستیم؟ گفتم: حدیث چه بود؟ گفت: شنیدم می‌فرمود: حدیث ما اهل بیت دشوار و سخت است که جز فرشته مقرب یا پیامبر مرسل یا بنده ای که خدا قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد، کس دیگری طاقت تحمل آن را ندارد. از جایم بلند شدم و نزد امیرالمؤمنین آمدم. گفتم: یا امیرالمؤمنین! اصبغ بن نباته از شما برایم حدیثی نقل کرد که حوصله‌ام تنگ شد، فرمود: آن حدیث چه بود؟ حدیث را نقل کردم. آن حضرت تبسم کرد و فرمود: ❗️ ای میثم بنشین، آیا هر علمی را عالم می‌تواند تحمل کند؟ خدای تعالی به فرشتگانش فرمود: وچون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینی خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه می‌کنیم؛ و به تقدیست می‌پردازیم. » فرمود: «من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید. »} آیا فرشتگان طاقت تحمل آن علم را داشتند؟ گفتم: به خدا قسم این حدیث سخت تر از حدیث اصبغ بن نباته است. - فرمود: دیگر آن که خدای تعالی وقتی تورات را برای حضرت موسی علیه السلام نازل کرد، وی گمان کرد که هیچ کس از او داناتر نیست و خدای متعال به خاطر آن که از عُجب به پیامبرش ترسید، به او خبر داد که در میان مخلوقاتم کسی داناتر از تو است. - آن حضرت فرمود: موسی دعا کرد که به آن عالم راهنمایی شود و خداوند او را به حضرت خضر نبی رسانید و خضر کشتی را سوراخ کرد و موسی نتوانست آن را تحمل کند، و حضرت خضر پسر بچه را کشت و موسی نتوانست تاب بیاورد، و حضرت خضر دیوار را به پا کرد و موسی نتوانست تحمل کند " " ....فَهَلْ رَأَيْتَ الْمَلَائِكَةَ احْتَمَلُوا الْعِلْمَ قَالَتْ قُلْتُ هَذِهِ وَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِك‏ ... " 📚بشاره المصطفی ص ١٤٩ _ نوادر الاخبار ص ٥٤ @Rahnamye_Behesht https://instagram.com/porsemane_eteghadi ipasookh.ir