بسم الله الرحمن الرحیم✨
رمان
#در_آسمانم_برایت_جایی_نیست...
#قسمت_50
خیره به اطراف زمزمه کردم:
_فوق العادست!
گوشه ی دنجی نشستیم. نمیتونستم چشمم رو از اطراف بگیرم. حس میکردم تمامِ غربتِ این چند
ماهم برطرف شده. آرامش شدیدی تو وجودم حس میکردم. قطره اشکی رو که از شوق روی گونم
چکیده بود پاک کردم. پارسا با تعجب نگاهم میکرد. خنده ی بی حواسی کردم و قبل از اینکه
سوالش و بپرسه گفتم:
_اینجا منو یادِ شهرمون انداخت.. دلم برای خونه خیلی تنگ شده!
حس کردم چشماش مهربون شد!
_اومدیم دلت باز بشه ها مثال؟ دو هفته دیگه عیدِ دخترِ خوب! میری پیششون دیگه!
نفس عمیقی کشیدم.
_نگرانیِ منم از همینه!
چشماشو ریز کرد. تازه متوجه حرفی شدم که از دهنم پریده بود!
_نگرانی برای چی؟
بی جواب گذاشتمش و به رو به رو خیره شدم. کنجکاویِ نگاهش آدمو ذوب میکرد....تو زندگیم این
همه از سررسیدنِ گارسون خوشحال نشده بودم. سفارشاتِ غذا و انتخابشون و به خودش واگذار
کردم و غرقِ در افکارِ خودم به اطراف خیره شدم.
"
_چرا نمیخوری عزیزم؟ دوستش نداری؟
صورتمو جمع کردم
_میدونی که غذای دریایی دوست ندارم. چرا نپرسیدی؟
چشمکی به روم زد
_عمه خیلی لوست کرده.. خودم عادتت میدم.
چشم غره ای بهش رفتم. یک چشمش به من بود و یک چشمش به گوشیِ دستش.. از وقتِ
اومدن در حال اس ام اس دادن بود!
_نمیشه اون گوشی رو بذاری زمین نیما؟ تو با منی یا با گوشی؟
گوشی رو توی جیبش فرو برد و دستمو گرفت
_چشم نیلوی من.. هرچی تو بگی!
با سوء ظن به حرکات شتاب زده ی دستش نگاه کردم و بی حرف مشغولِ خوردنِ غذای نیمه کارم
شدم"
_چرا نمیخوری؟
یکه خوردم. اونقدر غرقِ گذشته بودم که کامال موقعیتم و از یاد برده بودم. نگاهِ تلخی به ماهیِ
تزئیین شده ی جلوم انداختم!
_میخورم!
_برات کبابی سفارش دادم که گلوت و اذیت نکنه. با غذای دریایی که مشکلی نداری؟
خنده ام تلخ تر شد.
_نه... دیگه ندارم!
لبخند بیرنگی به روم زد و مشغولِ خوردن شد. متوجه حالتِ غیر عادیم شده بود. میدونم که
میدونست یه چیزیم هست ولی به روم نمی آورد. انگار میدونست به این سکون و آرامش تا چه
حد نیاز دارم!
بعداز خوردنِ غذامون هم زمان از پشت میز بلند شدیم. نگاهِ آخر و به اطراف انداختم. مطمئن بودم
این لحظات تکرار نشدنی و این رستوران تا آخر عمرم قسمت بزرگی از ملکه ذهنم خواهد موند!
هنوز سوار ماشین نشده بودیم که با اسم پارسا که توسط دختری صدا شد هر دو به عقب
برگشتیم!
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نویسنده: ناشناس
ڪپے با ذڪر نام نویسنده بلامانع است🌹
@Reyhaneh_show