هدایت شده از چشمه جاری
🔶 شخصى مى‏ گفت: چطور مى‏ شود اديسون با آن همه اختراعش به‏ جهنم برود و يك پيرزن شيعه به بهشت، پيش گلابى ‏هاى آن چنانى؟! او آنجا بخوابد و دهنش را باز كند و گيلاس‏ها پايين بيايند و فلان و بيسار به او بدهند؟! بعد هم پاهايش چقدر، دستش چقدر، سرش چقدر و شكمش چقدر بشود؟! اينكه طنز و مسخره است. 🔶 او مى ‏گفت: بهشت شما بهشت بيكارهاست، كه خدا يك پيرزن را آنجا ببرد، آن وقت اديسون برود جهنم و بسوزد؟! مى‏ گفت: اگر اديسون را به جهنم ببرند، حتماً در آنجا انقلاب مى ‏شود و حتماً او هم در آنجا راه‏هاى جديدى براى اختراع پيدا خواهد كرد. 🔶 «زَهاوى» شاعر عراقى، كتابى دارد بنام «ثَوْرَةٌ فِى الْجَحيمْ»؛ انقلاب در جهنم. او در آن كتاب، داستان انسان‏هايى از بزرگان، مخترعين، مكتشفين را مى‏ آورد، كه همه آنها جهنم رفته‏ اند. 🔶 ديوانه‏ ها و ابله‏ ها هم به بهشت رفته ‏اند كه؛ «أَكْثَرُ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ». او مى‏ گويد: اينها در جهنم شروع مى‏ كنند به بحث كردن، كه به ما ظلم شده است. ما اختراع كرديم، ما چه ‏ها كرديم ... و ما را بيهوده اينجا آورده ‏اند. 🔶 خلاصه همه با هم شروع به فعاليت مى ‏كنند و مالك جهنم را مى ‏گيرند و جهنم را قبضه مى‏ كنند و بعد مى ‏آيند در بهشت و بهشت را هم تسخير مى‏ كنند. پس اين هم يك ديد است. 🔶 جواب اينها مى‏ دانيد چيست؟ به آن طرف گفتم: اگر آن پيرزن‏ كبريت را بزند به سماور، آيا چايى گيرش مى‏ آيد؟ گفت: بله. گفتم: اگر اديسون كبريت را بزند به زير پيراهن خودش، مى ‏سوزد يا نه؟ گفت: بله. گفتم: چرا اديسون مى ‏سوزد؟ مگر او مخترع نيست؟ گفت: كبريت مى ‏سوزاند. 🔶 گفتم: پس هستى منظم است، هستى همين قانون‏هاست، همين كبريت است. كسى كه نداند از آن چطور استفاده كند و با آن درگير شود مى‏ سوزد، حال هر كسى هم كه مى‏ خواهد باشد. 🔶 و كسى هم كه از آن بهره ‏بردارى كند، استفاده مى‏ كند، حال هر پير فرتوتى هم كه مى‏ خواهد باشد. مسأله پير و جوانى نيست. مسأله اختراع و علم نيست. مسأله طرز بهره ‏بردارى صحيح از قانون‏هاى حاكم بر هستى است. 🔶 كسى كه از اين قانون‏ها استفاده كرد، سود مى‏ برد و كسى كه با آنها درگير شد، رنج مى ‏برد و مى‏ سوزد و نابود مى‏ شود. و اين نابودى پاداش آنهايى است كه با چشم كور در اين هستى حركت كرده ‏اند. 📚 حیات برتر، ص ۵۶ 🆔 کانال👈 چشمه جاری