*⭕️ ناهنجاری در فضای مجازی*
*✍️ محمد لسانی*
*🔻 بخش اول*
💢 در ميان انديشمندان روانشناسي سايبر «يونگ» به اعتياد اينترنتي میپردازد و جزء اولين نفراتي است که سال 96 ميلادي مسئله اعتياد اينترنتي را مطرح کرد، يکي ديگر از مطالعاتش راجع به بداخلاقي ها،هرزه نگاري ها و کژکارکردهاي فضاي مجازي بوده. او معتقد است سه ويژگي در اينترنت نهفته است که باعث کژکاردهای این فناوری میشود.
💢 بحث اول گمنامي است و افراد به خاطر اينکه نامي از آنها نيست و مي توانند هويت هاي جعلي بسازند، معمولا زننده تر برخورد مي کنند در حالي که اگر هويت شخصي و خانوادگي و تصوير آنها وجود داشته باشد، عملا با محافظه کاري و رعايت ادب بيشتري رفتار مي کنند و نکته ديگري که وجود دارد، موضوع سهولت است، يعني فضاي مجازي ارتباط را خيلي راحت کرده و اين راحتي باعث مي شود که افراد در موقعيت هاي مختلف به فضاي مجازي وارد شوند و گاه بدون مقدمه و رعايت ظرايف و لطايف رفتار مي کنند. سومين عاملي که يونگ مطرح مي کند، بحث گريز يا فرار است، يعني اگر افراد در زندگي واقعي و روزانه خودشان خلا و درد و تالمي داشته باشند، سعي مي کنند قفس مجازي داشته باشند تا در آن قفس از چارچوب ها گذر کرده و خط قرمزها را زيرپا بگذارند و در تقيدات زندگي روزمره قرار نگيرند.
💢 باید اين محيط را بشناسيم و مقتضيات آن را بدانيم و سعي کنيم با مهارت هايي که از طريق سواد رسانه اي قابل احصاء است و با تکيه بر سواد رسانه اي از محدوديت هايي ذاتي فضاي مجازي عبور کرده و براي اين چارچوب ها برنامه ريزي و سياست گذاري انجام دهيم.
💢 به نظر مي رسد، زنجيره آموزش رسانه اي ما نقص دارد، در اين زنجيره اول از همه خانواده دچار نقص است چون والدين معمولا نقش خودشان را به سيستم آموزشي و جامعه محول مي کنند. به عبارت ديگر بزرگترين خطا را والديني مرتکب مي شوند که نقش آموزشي، تربيتي و رسانه اي خودشان را ناديده مي گيرند. البته سيستم آموزشي هم نقص دارد.
💢 اين سيستم به زندگي و زيست رسانه اي همپاي زيست واقعي اهميت نداده و اين امر باعث شده که افراد دچار پديده «دو شخصيتي» شوند يعني در زيست واقعي خود به چارچوب ها پايبندند اما در زيست رسانه اي دچار نوعي ولنگاري و رویگردانی از ارزش ها و اخلاق زیست واقعی خود هستند. بعد از اين مسئله نقش دستگاه هاي فرهنگي نيز اهميت دارد و پس از آن نقش جامعه نيز مهم است.
💢 جامعه بايد بستري براي تقويت رفتارهاي هنجارشکن نباشد. هرچند نقش فرد را هم نبايد ناديده گرفت زيرا فرد مي تواند خودش به تنهايي عامل کنترل رفتار و افکارش باشد و مستثني کردن خود فرد از اين مسئله به معناي پاک کردن صورت مسئله است و ديگر اينکه بزرگترين اشتباه ما اين است که دستگاه هاي دولتي و فرهنگي را در اولويت قرار داده ايم و از نقش خانواده ها غافل شده ايم. هميشه به دنبال اين هستيم که دستگاه ها مشکلات را حل کنند و در واقع هميشه، سازماني و اداري فکر کرده ايم.
💢 ما دچار کژکارکرد در حوزه سازماني هستيم و اغلب همه نگاه ها معطوف به تحول سازماني براي کنترل و تغيير رفتار اجتماعي است در عين اينکه مبدا را درست انتخاب نکرده ايم در حالي که اگر تحول را همپاي تحولات سازماني در تحولات اجتماعي دنبال کنيم شايد بتوانيم اين گسست ديجيتال را در جامعه چاره کنيم، والدين ما با فضاي ديجيتالي و مجازي آشنا نيستند و فرزندان آنان از نسل ديجيتالي هستند. فرزندان به دليل همين ناآگاهي والدين آنها را دور مي زنند. اين اتفاق يک مانع براي داشتن فضاي مجازي پاک است. فضاي مجازي پاک با فيلترينگ محقق نمي شود با اخلاق و تعهد اجتماعي و نظارت سيستمي اتفاق مي افتد. در چرخه ارزش گذاري بايد سهمي کمتر از يک سوم را به فيلترينگ اختصاص داد.
💢 در عين اينکه به نقش آفريني و وجودش اعتقاد داريم اما تمرکز اصلي بر حوزه فيلترينگ باعث اختلال مي شود.
👤 محمد لسانی
*📝 ادامه دارد ...*
#سواد_رسانه_ای
#فضای_مجازی
➖➖➖
*📝 کانال رسمی صراط المستقیم*
سروش
http://sapp.ir/seratalmostaghim
ایتا
https://eitaa.com/seratalmostaghim2