ابری خبر کن قاصد باران، پرستو جان! عطری بیفشان بر حیاطِ خانه، شب بو جان! من میهمان دارم مبادا خاک برخیزد حالا که وقت آبروداری ست جارو جان! اینقدر بی‌تابی نکن پیراهنِ نازم! هی روی پیشانی نیا با شیطنت، مو جان! وقتی تو می‌آیی در و دیوار می رقصند انگار چیزی خورده باشد خانه بانو جان عاشق شدن را داشتم از یاد می‌بردم این شیر را بیدار کردی بچه آهو جان در چشم‌هایت شیشه‌ی عمرِ مرا داری وقتی که می‌بندیش دیگر مُرده ام...کو جان؟ کو جان که برخیزم؟ تو این سهراب را کشتی گیرم که روزی بازگردی نوش‌دارو جان! @shearvdastan