زخم بی‌التیام دریغا دلی را بهاری نکرد کسی را به لبخند یاری نکرد زمانه به جز یک دقیقه سکوت برای بشر سوگواری نکرد فغان بود و خون بود و غم بود و مرگ ولی هیچ‌کس جان‌نثاری نکرد مگر می‌شود دید و از غم نسوخت؟ مگر می‌شود بی‌قراری نکرد؟ مگر می‌شود دید و ساکت نشست؟ مگر می‌شود دید و کاری نکرد؟ دریغا دریغا که دست کسی برای کمک پافشاری نکرد زمین بانگ «هَل مِن مُعین» برنداشت جهان نالۀ انتحاری نکرد مبادا بر این زخم بی‌التیام از این اشک‌ها سیل جاری نکرد مبادا اگر خشک شد اشک چشم به خونِ دلِ خویش زاری نکرد مبادا دعای فرج را نخواند شب و روز چشم‌انتظاری نکرد ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab