سرفرازان دلیرانه وطن در خود هزاران داستان دارد غم و شادی، شرنگ و شهدهای توامان دارد شهیدانش سخن گفتند از آن روز، آن پیمان همان عهدی که جا در قلب‌های مهربان دارد نشسته قلب ما، در پای عهدش سال‌های سال به پای عهد مردی که نشان از آسمان دارد همان مردی، که همراهش سپاهی از شهیدان است همان مردی که در دل داغ باغ ارغوان دارد اگر از دوستان و دشمنان رنجیده اما او صبور و مقتدر همچون دماوندش توان دارد چهل سال است، این کوه تنومندِ فلک‌آسا سرافراز است و بِشکوه و به دل آتشفشان دارد کجا دارند ملت‌ها شبیه سربدارانش؟ کدامین قوم حتی یک «سلیمانی» چنان دارد حماسه، هیبت و شوکت... جوانانش دلیران‌اند وطن، در خود جوانانی ز جنس «آرمان» دارد نمی‌داند جهان راز مگوی سرفرازان را که هر بانوی او از حضرت زهرا نشان دارد روایت می‌کند از عشق، از ایثار مردانش چه بی‌اندازه در تاریخ خود نام‌آوران دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab