اینجا چراغی هست هنگام مغرب بود وقت نماز دسته‌جمعی با درختان شد گنجشک‌ها از راه، می‌آمدند و شور بسیاری نمایان شد فواره قامت بست تکبیر او تلقین او بود و نمی‌دانست گلدسته‌ها مبهوت گل‌ها همه حیران و ناآرام... طوفان شد صحن حرم خونین حالا صدای نحس رعد و برق می‌آید جمع کبوترها ناگاه پاشید از هم و دنیا پریشان شد یکبار دیگر آه دارد صدای بغض گوهرشاد می‌آید آیینه‌ها مات‌اند... نم‌نم غزل بارید در شیراز و باران شد اینجا چراغی هست این شاه با خود نور امید فرج دارد با هر شهید آری دل‌های ما ثابت قدم در راه ایمان شد ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab