ای قلم، فریاد کن! از وطن گشته فراری، تا براندازی کند خود بماند در امان، با جان ما بازی کند می‌دهد فرمان آتش بر من، از آن سوی آب تا که اربابان خود را زین عمل راضی کند هتک حرمت بر حجاب و پرچم و قرآن نمود حال تن هم سر برهنه کرده سربازی کند با همه هست ارتباط او را به غیر از آشنا دوست دارد در برِ بیگانه طنّازی کند.. سلطنت‌خواهان، منافق‌ها، هم آقازاده‌ها جمع گشته هر کسی در عرصه تک‌تازی کند :: ای قلم، فریاد کن شاید صدایت بشنود عاقلی، وآن فرقه را اندیشه‌پردازی کند داری ار حبّ الوطن از بی‌وطن پرهیز کن تا مبادا کفر از اسلام اخّاذی کند انقلابی که چهل سال است در طوفان غم ایستاده روی پا باید سرافرازی کند سوژۀ «مهسا امینی» یاریِ مظلوم نیست یار منصف را بگو وجدان خود قاضی کند ننگتان باد ای خوارج پیشۀ خارج‌نشین از شما تاریخ حاشا قهرمان‌سازی کند قهرمانان آن شهیدانند، کز معراجشان عقل حیران است، شرح تیزپروازی کند شاعر زنجانی از مدح شهیدان عاجز است وصفشان گو حافظ و سعدی شیرازی کند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab