گرگ‌ها گرگ‌ها تشنه به خون در رمۀ میشانند شامگاه است و شبانان همه دلریشانند تشنگان! در گذر چشمه مواظب باشید دشنه در دست بر این جاده بد اندیشانند گرگ و میشِ سحر و تشنه به خون پشت سرند شبروانند که در خرقۀ درویشانند کفر گیسوی که این‌سان زده راه دلشان؟ مست در مسجد آدینه چه بد کیشانند از خدایی -که ندارند- سخن می‌گویند گاه اگر مسأله‌آموز کم و بیشانند مست از شرب یهودند و مسلمان فرنگ گر چه گفتند شما را همگی خویشانند باز با رنگ دگر پشت نقاب آمده‌اند باز در جمع شما تفرقه‌اندیشانند فتنه‌انگیزتر از پیش در این قافله‌اند فتنه‌انگیزترین قوم به راه ایشانند جمله با راهزنان سر به یک آخور دارند گرگ‌هایند اگر در رمۀ میشانند پرده‌ها یکسره می‌افتد یک روز ای قوم که در آن محکمه یکسر سر در پیشانند! ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab