شهر شهادت نمک‌پرورده‌ات ای شهر من خیل شهیدانند شهیدانی که هر یک سفره‌دار لطف و احسانند چنان می‌روید از خاک تو در هر کوچه گلزاری که مست بوسه بر آن آفتاب و باد و بارانند نسیمی انقلابی می‌وزد در هر خیابانت در آغوش تو، مردان تو، هر یک چارمردانند جوانانت نه! حتی کودکان خفته در مهدت دلیران سپاه مکتب پیر جمارانند کسی مثل غرور زخمی اروند می‌داند که مردان تو ای شهر شهادت مرد میدانند اگر مشتی خس و خاشاک، اینک بر تو می‌تازند پر از بغض گلوگیر از دل‌آذرهای دورانند هزاران فرسخ از پابوسی این آستان دورند مترسک‌های بدگویی که در دربار شیطانند خبر دارند آیا ذره‌ای از مهربانی‌هات؟! نه! هرگز چیزی از مردانگی‌هایت نمی‌دانند نمی‌دانند وقت صف کشیدن در خط ایثار تمام مردمانت جلوه‌ای از سیل و طوفانند نمی‌دانند جای قصۀ شب، مادران اینجا به گوش کودکان خود حدیث عشق می‌خوانند نمی‌دانند خاکت ریشه در هفت‌آسمان دارد نمی‌دانند باید ریشۀ خود را بخشکانند چنان خون، در رگان این وطن جاری شدی ای شهر اهالی تو ای خاک شهادت اهل ایرانند ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab