العجل
باور نمیکردیم، مثل خواب و رؤیا بود
لبخند او لبخند او آغاز دنیا بود
اصلا قیامت کرد با بانگ انا المهدی
جانی دوباره داد عالم را، مسیحا بود
سر تا به پای او همه نور محمد بود
سر تا به پای ما همه غرق تماشا بود
مست سخنهایش شدیم از بس که شیرین بود
دیوانۀ رویش شدیم از بس که زیبا بود
چشمان ما اندازۀ یک عمر دلتنگش
چشمان او اندازۀ ده قرن تنها بود
در عصر غیبت غایبش خواندیم صد افسوس
در جای جای زندگی، با اینکه پیدا بود
حتی مسلمان بودن ما بوی شک میداد
حتی جماعتهایمان بی او فرادا بود
از چشم کودکهای غزه «العجل» میریخت
در آه مادرهایشان امّید فردا بود
از یک نفس لبخند او عالم بهاران شد
یک چشمه از خشمش فقط طوفانالاقصی بود
✍🏻
#فاطمهمعصومه_شریف
🏷
#شعر_انتظار |
#فلسطین |
#غزه
🇮🇷
@Shere_Enghelab