تکرار ادبیات صلیبی به سبک فیلم زد ورق بزنید در فیلم Z ساخته کاستا گاوراس، رهبر یک حزب سیاسی (ایو مونتان) در جریان میتینگی با ضربات یک مهاجم به سرش که توسط دیکتاتوری سرهنگان یونان اجیر شده، به قتل می رسد و بازپرسی (ژان لویی ترنتینان) وارد ماجرا شده تا حقیقت را کشف کند. از همین روی همه مقامات را به بازجویی فرامی خواند از رییس پلیس تا دادستان و تا فرماندار و ... اما اتفاقی که می افتد، روایت همه این افراد درباره عمل فرد مهاجم و فرارش از صحنه کاملا شبیه بوده و همه آنها با یک جمله تمام می شود که: "... پرید عقب یک وانت، مثل یک ببر، سریع و خشمگین...." همین جمله تکراری است که بازپرس را به شک انداخته و باعث می شود تا به پشت پرده قضیه پی ببرد. حالا دو سه روزی است که پس از گذشت حدود 20 سال غوغاهای جرج دبلیو ، مجددا کلمه "محور شرارت" یا Axel Evil به نحو گل درشتی از زبان برخی سران غرب تکرار می شود؛ اول وزیر دفاع ، بعد در دیدار نخست وزیر انگلیس و ، بعد در کنگره و بعد .... این کلمه که از دوران جنگ های به جای مانده و از عبارات اصلی ادبیات صلیبی به شمار می آید، بعد از چندین قرن توسط رونالد در دهه 80 میلادی به کار رفت که کشورهای کوبا و ایران و سوریه و کره شمالی و ... را محور شرارت خواند. البته حدود 70 سال پیش از او وقتی ژنرال آلنبی (فرمانده نیروهای بریتانیا در خاورمیانه) را اشغال کرد و بالای سر قبر صلاح الدین ایوبی (یکی از فرماندهای سپاه اسلام در آخرین جنگ صلیبی) رسید، شمشیرش را روی آن قبر کوبید و پس از 8 قرن فریاد زد: " ... اینک جنگ های صلیبی به پایان رسید..."! اهمیت جنگ های صلیبی برای غرب از آن جهت است که این جنگ ها سنگین ترین داغ تاریخی بر دل غرب صلیبی/صهیونی به شمار رفته و همچنان پس از 10 قرن باقی است، چنانچه وقتی جرج دبلیو بوش در سال 2003 می خواست دستور حمله به را صادر کند، در سخنرانی اش تصریح کرد: "... ما بر آستانه جنگ صلیبی جدیدی قرار گرفته ایم..." صدها فیلم و سریال از اوایل شکل گیری و از دوران سینمای صامت درباره این جنگ ها ساخته شد و شکست های غرب صلیبی در آنها را پیروزی نمایش دادند و بسیاری از شخصیت های جنگ های فوق (که به اعتراف خودشان جنایات بسیاری مرتکب شده بودند) در این فیلم ها و سریال ها، دلاور و فداکار نمایانده شدند؛ همچون ، ریچارد شیردل، سه تفنگدار، شاه آرتور، شوالیه ها و کاملوت و ... بقیه در کامنت خودم: