5.88M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
عمریست تا من در هر روز گامی می‌زنم دست هر زمان در نیک نامی می‌زنم بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود دامی به راهی می‌نهم مرغی به دامی می‌زنم اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و کو حالی من اندر داو تمامی می‌زنم تـا بـو کـه یـابـم آگـهـی از سـایـه سـرو سـهـی از هر طرف بر خوش خرامی می‌زنم هر چند کان دانم نبخشد کام دل نقش خیالی می‌کشم فال دوامی می‌زنم دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم با آن که از وی غایبم و از می چو تایبم در مجلس روحانیان گه گاه جامی می‌زنم https://eitaa.com/TAMASHAGAH