❇️ بعثت و غلو مدرن روشنفکری (۱) 🖋 محمدحسین رضازاده 🔸 خداوند متعال انسان و همه آفرینش را به هدف مشخصی آفریده و خلقت این عالم از روی لهو و بی هدفی نبوده است: وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لاَّتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ(انبیاء/ ۱۶ و ۱۷). 🔹 هدف اساسی از خلقت به تصریح آیات قرآن کریم هدایت به سوی «بندگی» خداوند متعال و تحقق این «بندگی» می باشد. إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ (هود/ ۱۱۹) - وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/ ۵۶). ❓اما پرسشی که در اینجا می‌توان مطرح کرد این است که انسان کیست؟ و چه توانمندی‌هایی دارد؟ و آیا ترسیم هدف از خلقت با جایگاه و شأن و توانمندی‌های انسان سازگار است؟ ✅ در پاسخ به این پرسش باید گفت که انسان هیچ برتری ذاتی‌ای ندارد و اینکه در زبان عموم مردم معروف شده است که «انسان اشرف مخلوقات است» یک گزاره حتمی و عمومی نیست و اساساً شرافت انسان به تناسب حرکت او در مسیر هدف از خلقتش سنجیده می‌شود. خداوند متعال انسانی را که از هدف خلقت خود یعنی بندگی خداوند متعال دور شده باشد و آن را نپذیرفته است، بارها و بارها به جهت به فعلیت رسیدن صفات رذیله او مذمت کرده است: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب/ ۷۲) إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (معارج/ ۱۹ تا ۲۱) وَ الَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ‏ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ (محمد/ ۱۲) أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً (فرقان/ ۴۴) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (انفال/ ۵۵) 🔺 به همین جهت است که اگر هدایت خداوند متعال از طریق انبیائش در میان انسانها جاری نشود انسان نمی‌تواند به تنهایی مسیر سعادت را بپیماید چه اینکه به انسان اختیار داده شده است و حتی مانند حیوانات از یک هدایت حداقلی طبیعی و غریزی نیز نمی‌تواند برخوردار باشد زیرا صفات شری که در انسان وجود دارد اگر هدایت و تربیت الهی بر آنها حاکم نشود، طغیان می‌کنند و حتی معاش و زندگی مادی او را نیز از مسیر طبیعی و آنچه حق است خارج می‌کنند. 🔺 این سخن صرفاً یک تحلیل نیست بلکه پشتوانه محکمی از تجربه بشر در طول تاریخ را به همراه دارد. از جمله در دوران فترت نخستین یعنی در دوران طولانی‌ای که پس از حضرت آدم علیه السلام و بعضی از انبیاء بعد از ایشان تا پیش از بعثت حضرت نوح علیه السلام که پیامبری مبعوث نشد، اکثریت انسانها دچار گمراهی شدند و نتوانستند مسیر زندگی سعادتمندانه را آنگونه که پیامبران نخستین ترسیم کرده بودند بپیمایند: كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ‏ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (بقره/ ۲۱۳) عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ‏ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كانَ‏ النَّاسُ‏ أُمَّةً واحِدَةً فَقَالَ كَانَ النَّاسُ قَبْلَ نُوحٍ أُمَّةَ ضَلَالٍ فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ الْمُرْسَلِينَ. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏ ۸؛ ص ۸۲. عن مسعدة عن أبي عبد الله ع‏ في قول الله «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً- فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ‏» فقال: كان‏ ذلك‏ قبل‏ نوح‏، قيل: فعلى هدى كانوا قال: بل كانوا ضلالا، و ذلك أنه لما انقرض آدم و صالح ذريته بقي شيث وصيه- لا يقدر على إظهار دين الله الذي كان عليه آدم و صالح ذريته، و ذلك أن قابيل تواعده بالقتل كما قتل أخاه هابيل، فسار فيهم بالتقية و الكتمان، فازدادوا كل يوم ضلالا- حتى لم يبق على الأرض معهم إلا من هو سلف- و لحق الوصي بجزيرة في البحر يعبد الله، فبدا لله تبارك و تعالى أن يبعث الرسل‏. تفسير العياشي، ج‏ ۱، ص ۱۰۴. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد 👇🏻 @Tanbiholomah