❇️ حاشیه‌ای بر قاعده کرامت (۲) 📝 بخش اول: مقصود از تکریمِ تکوینی چیست؟ 🖋 محمد متقیان تبریزی 1⃣ با نظر به کتب لغت، اینگونه به دست می‌آید که، ماده «کرم» را می‌توان به «شرافت» و «بزرگداشت نفس» معنا کرد. (العین، ج5 ص 368/ معجم مقائیس اللغة، ج5 ص 172) مرحوم علامه طباطبائی نیز در تفسیر المیزان، در معنای فقره «كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» چنین می‌فرمایند: «المراد بالتکریم تخصیص الشیء بالعنایة و تشریفه بمایختص به و لایوجد فی غیره، و بذلک یفترق عن التفضیل فإن التکریم معنی نفسی و هو جعله شریفاً ذا کرامة فی نفسه». (المیزان، ج 15 ص 152) همانطور که پیداست، علامه نیز در تحلیل معنای فقره مذکور، در بیان تفاوت میان «تکریم» و «تفضیل»، تکریم را به «شرافت» معنا می‌نماید. 2⃣ اگر معنای تکریم، همانا شرافت‌بخشیدن به انسان و بزرگداشت او باشد، این پرسش مطرح می‌شود که چه عاملی در انسان وجود دارد که منشأ چنین تکریم و تشریفی می‌باشد؟ پرواضح است تکریم و بزرگداشت انسان در آینه قرآن، به خاطر ویژگی‌های جسمانی او نیست، چرا که اگر کسی «گونه خلقت» را مبنای تمایز و تکریم انسان قرار دهد، ناخودآگاه بر مبنای راه رفته است که وجه برتری خود بر آدم را در گونه خلقت خویش می‌دانست: قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏ (الحجر : 33) قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‏ (ص : 76) ♨️ بنابراین، تعبیر «لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ» باید به یک ویژگی دیگری نظر داشته باشد و آن، توجه به بُعد غیرجسمانی و روحانی انسان است. حال، مقصود از آن امر روحانی چیست، می‌تواند گزینه‌های متعددی مدنظر قرار بگیرد که مهمترین آنها همانا اعطاء «عقل» به آدمی است. با این وصف، گویا متکلم حکیم در این آیه، اینگونه فرض گرفته است که مخاطب، وجه امتیاز بنی آدم از سایر موجودات را می‌داند، اما نمی‌داند این وجه امتیاز، تکریمی از ناحیه خداوند متعال درباره انسان‌هاست. پس، با این بیان به او «تذکر» و «تنبه» داده و او را روشن می‌نماید که ما انسان را تکریم کردیم. به این معنا که به او عقل دادیم. طبق این سخن، آنچه که اساساً در تکوین واقع شده است، اعطاء «عقل» به آدمی است، هرچند با لسان «تکریم» از آن تعبیر شده است. 3⃣ با این وجود، ممکن است ادعا شود: علاوه بر اعطاء عقل به آدمی و یا سایر مواردی که گفته شد، نفس «تکریم» و «اعطاء کرامت» در مرحله تکوین، برای انسان ایجاد شده است. به این معنا که، یکی از تکوینیاتی که در بُعد روحانی به انسان داده شده، «کرامت» است. به نظر می‌رسد، این ادعا نیز صحیح نباشد؛ زیرا ➖ اولاً: با اینکه، هر انسانی می‌تواند بالوجدان نعمت «عقل» را در خود بیابد و به این مطلب برسد که چنین نعمتی در سایر مخلوقات نیست، اما هیچ کس، اثری از کرامتِ تکوینی در وجود خود نمی‌یابد. در همه فرهنگ‌ها و ادیان و در تمام طول تاریخ، از قوه ممیز عقل، سخن رفته است اما سخن از «کرامتِ» بشر، به عنوان یک «واقعِ تکوینی»، امری مستحدثه و مرتبط با است. روشن است سخن از تکریم انسان به سبب وجود عقل در او، غیر از وجود «کرامت» در انسان است. ➖ ثانیاً: با وجود اینکه به امکانات وجودی انسان مانند «سمع» و «عقل» در آیات اشاره شده و در روایات به تفصیل درباره آنها سخن رفته است، اما هیچ اثری از اینکه، یک امکان وجودی دیگری مانند «کرامتِ» نفسانی برای انسان ثابت است، در آیات و روایات وجود ندارد. هرچند آیات و روایات متعددی بر «کرامتِ حاصل از تعبّد» دلالت دارند که البته ربطی به مدعا ندارد. ➖ ثالثاً: در صورتی که از ناحیه خداوند متعال، اعطاء تکوینی به نام «کرامت» به انسان شده است، اثر تکوینی آن چیست؟ عقل، که اعطاء تکوینی خالق متعال به انسان است، این اثر را دارد که قدرت تمییز برای او فراهم می‌سازد، حال این پرسش مطرح می‌شود که اثر تکوینی کرامتِ نفسانی انسان در چیست؟ و چه کارکردی در وجود انسان دارد؟ چه امکان وجودی برای انسان فراهم می‌شود وقتی که مورد تکریم الهی قرار می‌گیرد؟ آیا قرار است او با این امکان وجودی کاری بکند، از آن استفاده کند یا اینکه، صرفاً مورد تکریم قرار گرفته و بنا نیست که از آن اعطاء تکوینی بهره‌ای ببرد؟ ✅ در نهایت، به نظر می‌رسد، برداشت صحیح از آیه شریفه چنین باشد: تعبیر «لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ» تذکر و تنبهی است از ناحیه خداوند متعال به لسان اِخبار و حکایت، به اینکه بنی آدم به دلیل امکانهای وجودی که دارند؛ مانند عقل و سمع، کرامت و شرافت یافته‌اند و به سبب همین قدرت و امکانی که دارند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. در حقیقت، این آیه، تذکر به همین اعطاء عقل و سایر امتیازات وجودی اوست، نه آنکه، نفسِ «کرامت» به عنوان یک اعطاء تکوینی، موضوعیت داشته باشد. 📌 ادامه در فرسته بعدی👇🏻 ! @Tanbiholomah