ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆 3️⃣اغراض حکومت امام، فراتر از حقوق الناس ثالثاً: اشتباه اساسی آقای سروش محلاتی در این است که، بیان امام (سلام الله علیه) را به «حقوق الناس» تحویل برده و در همان محدوده منحصر ساخته است. در حالیکه، آن بیان اوسع از حقوق مردم است؛ «...إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلً». نظیر آنچه که ایشان در خطبه ای دیگر غرض خویش از پذیرش ولایت را چنین توصیف میکند: « اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ‏ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك‏» (خداوندا! تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد) همانطور که در این عبارت آمده است، غرض از تشکیل حکومت؛ آشکار ساختن نشانه های دین، اصلاح شهرها و سرزمینها است تا امنیت برای مظلومین فراهم آید و حدود معطله الهی اقامه گردد. و معلوم نیست، چرا بر یک مؤلفه (حقوق مردم) اصرار ورزیده شده و همه غرض حکومت امام منحصر به آن گردیده و مقدمه احقاق آن تلقی میشود. و اگر حضرت در آن خطبه (وَ وَاللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً) ظلم بر خود را پذیرفته و از سلامت امور مسلمین استقبال میکند، به معنای تقدم حق مردم بر حق امام نیست، بلکه، به معنای تقدم «حق الإسلام و المسلمین» بر شخص حضرت امیر (سلام الله علیه) است. و این همان اندیشه سیاسی امام خمینی (رضوان الله علیه) است که حفظ نظام اسلامی از حفظ یک نفر - حتی اگر امام عصر ارواحنافداه- باشد اهمیتش بیشتر است. 🔹نتیجه گیری مبتنی بر اندیشه امامیه و با توجه دقیق به کلمات امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بقاء هر دولت و اجتماعی، در تقوم و به هم پیوستگی حق امام و حق مردم است. در عین آنکه، در همین پیوستگی است که، حق امام تقدم رتبی بر حق مردم دارد. و دوگانه ای که، امثال آقای سروش محلاتی درست کرده و جانب حقوق مردم را سنگین نموده و آن را مقدم بر حق امام میدارند، نه تنها تحریف معنوی نهج البلاغه است، بلکه، خارج از اندیشه سیاسی امامیه است. ضمن آنکه، استیفاء حق امام، متضمن استیفاء حق مردم است، نه آنکه، استیفاء حق امام، فقط به غرض استیفاء حق مردم باشد. بلکه، حق امام که حقِ ولایت و حکومت باشد، به غرضی اوسع از حقوق الناس تشکیل میشود. @Tanbiholomah