شریح‌ها در راه کربلاها 🔹در واقعه کربلا، صحنه های فراوانی برای عبرت وجود دارد، به گونه ای که عدم توجه به آنها، موجبات تکرار وقایع میگردد. یکی از این صحنه ها، استفاده ای است که، عبیدالله بن زیاد (لعنه الله) از جایگاه «شریح قاضی» بهره برده و خود را از خطر حتمی نجات میدهد. 🔹شیخ مفید در الإرشاد، این صحنه را اینگونه گزارش میکند: «وَ بَلَغَ عَمْرَو بْنَ الْحَجَّاجِ أَنَّ هَانِئاً قَدْ قُتِلَ فَأَقْبَلَ فِي مَذْحِجَ حَتَّى أَحَاطَ بِالْقَصْرِ وَ مَعَهُ جَمْعٌ عَظِيم‏». عمروبن الحجاج که از قبیله مذحج بود، با شنیدن خبر قتل هانی بن عروة گروه بزرگی را جمع کرده و قصر کوفه را احاطه میکند. وقتی خبر محاصره به گوش عبیدالله میرسد، به شریح قاضی میگوید: «ادْخُلْ عَلَى صَاحِبِهِمْ فَانْظُرْ إِلَيْهِ ثُمَّ اخْرُجْ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ حَيٌّ لَمْ يُقْتَل‏» به دستور عبیدالله، شریح به محل زندانی شدن هانی رفته و به او نظر انداخته و سپس به سوی افراد قبیله هانی میرود و خبر از زنده بودن او میدهد. وقتی که عمروبن الحجاج این خبر را از او میشنود میگوید: «أَمَّا إِذْ لَمْ يُقْتَلْ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ انْصَرَفُوا» 🔹نسبت به این واقعه پرسشهای متعددی قابل طرح است و مهمترین آن هم این است که، چرا عبیدالله در این ماجرا و گزارش زنده بودن هانی، از افراد دیگری استفاده نکرده است؟ او از «شریح قاضی» میخواهد که این خبر را برساند، چرا که شریح دارای منزلت و وجاهتی است که، میتواند «اعتمادزا» باشد و ابهام و تردید دیگران را برطرف نماید. و شاید به همین دلیل است که، آنها به راحتی و بدون هیچ اعتراض دیگری مثل اینکه درخواست ملاقات خود هانی را داشته باشند، با صرف شنیدن اینکه او کشته نشده است منصرف گشتند. یعنی، با وجود آن حمیتی که نسبت به بزرگ قبیله خود داشتند، آن انصراف سریع میتواند ریشه در همین نکته «اعتماد» باشد که عبیدالله بن زیاد از طریق شریح قاضی ایجاد کرد. و این چنین است که، عبیدالله ها میتوانند هانی ها را به حبس بکشانند و آنها را در حبس به قتل برسانند، اما مذحجی ها نتوانند از بزرگ خود حمایت کنند و جان او را نجات دهند، چرا که به شریح ها اعتماد کرده اند. @Tanbiholomah