إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
حنّا، همسر عِمران، نجوا کرد: «خدایا، بچهای را که در شکم دارم، وقف تو کردهام تا فارغ از هر مشغلهای در خدمت دین تو باشد. از من بپذیر که تو فقط شنوای دانایی.»
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
همینکه بچهاش را بهدنیا آورد، با حسرت گفت: «خدایا، بچهام دختر است!» البته خدا بهتر میدانست که او چه بچۀ مهمی بهدنیا آورده است! پسری که او میخواست، به اهمیت دختری نبود که به او دادیم! بعد ادامه داد: «نامش را مریم گذاشتم. او و بچههایش را از شرّ شیطانِ راندهشده از خوبیها به تو میسپارم.»
سوره آل عمران ۳۵ و ۳۶
فرازی بسیار زیبا از استاد علیرضا بیژنی
زمان:شهریور ۱۴۰۲
مکان: مشهد جلسه محبان امام رضا
#دائره_المعارف_قرآن_کریم#تفسیر@Targomeh