💠 طبيب طيّب 🔹 یک طبیب متخلّق و متحقق می گوید من دارو می دهم اما ؛ آن کسی که این دارو را به صورتی درمی آورد که دستگاه گوارش، آن را بپذیرد و از بیماری برهد دیگری است. اگر انسان، خود را به عنوان شناخت و بیمار را به عنوان حیّ متألّه شناخت، آن گاه نتایج آزمایشگاه موش، گوشه ای از بخش های درمان پزشکان را تأمین می کند و آن بخش جسم بودن و بخش مادّی انسان است. 🔹 انسان از آن جهت که دارای است که ﴿وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی﴾ در او ظهور و جلوه کرده است، تنها با آزمایشگاه های موش و امثال موش درمان نمی شود. اگر جمال انسان و کمال انسان در همان روح ملکوتی اوست که به خدای سبحان ارتباط دارد، او به آرایش و پیرایش های دیگر نیازمند نیست. یک طبیب، خود و خود را در ثروت و تکاثر نمی داند، در جستجو می کند، چون پایان زندگی انسان اگر به کوثر ختم نشود این غرامتی است که دیگر به غنیمت تبدیل نخواهد شد. 🔹 بزرگان فن ادب درباره کعبه حرفی زده اند که همان حرف درباره انسان که حیّ متألّه است صادق است؛ سنایی آن حکیم بزرگ می گوید شما کعبه را با پرده های زربافت و امسال آن نیارایید، کعبه احتیاج به جمال و جلال زر و سیم ندارد: کعبه را جامه کردن از هوس است ٭٭٭ یای بیتی جمال کعبه بس است یعنی کعبه نیازی ندارد که با پارچه های زربافت آن را بیارایید، یک زینت برای کعبه است و آن یای متکلم وحده است که خدای سبحان درباره کعبه به ابراهیم و اسماعیل (سلام الله علیهما) فرمود: ﴿طَهِّرَا بَیتِی﴾. در این یای ﴿بَیتِی﴾ است: کعبه را جامه کردن از هوس است ٭٭٭ یای بیتی جمال کعبه بس است همین یای متکلم وحده برای انسان هم هست که فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی﴾. انسان تمام خود را در این «یاء» می داند؛ اگر این چنین شد این طبیب حاذق این پزشک ماهر، هم است هم هم متخلّق است و هم رفت وآمدش و سیره و سنّتش به دیگران می دهد. 📚 پیام به همایش اخلاق پزشكی تاریخ: 1391/10/25 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra