ندهد هيچ گلى عطـر خوش بوی تو را
نفـروشم بــه جهـان پیـچشی از موی تو را
نـاز ِچشمانِ تــو دل برده ، بـه جان ِتو قسم
خوش کشیده است خدا آن خم ابروی تورا
هیچـکس جـای تــو را پـر نکند هیـچ زمان
کـار من نیـست فــراموش کنـد روی تــو را
آن زمان غصه سفر کرد از این جان که لبم
بوسه زد چشم و لب و شانه و بازوی تو را
من اگــر اهـلِ محبـت شده ام لطف تو بود
چون گرفته است وجودم همه ی خوی تو را
خـواستـم دل نـدهم ، دل نسپارم به کسی
عــاجـزم وصف کنـم قدرت جــادوی تو را
شـاعـر چشم دل آرای تــو شد سنگ صبور
تـا بـه تصویـر کشد قـــامت دلجــوی تو را
#جواد_الماسی