باید برای لحظه‌هایت همنفس باشم باید هوای تازه‌ای در این قفس باشم باید جهان را در پیاله جا کنم آن وقت شاید شود قدری برای عشق بس باشم باید کنارت باشم و دورت بگردم تا هر جا صدایم می‌کنی فریادرس باشم خاکستری باشم به زیر آتش عشقت حتی بمیرم باز هم در دسترس باشم وقتی ببینی بغض کردم شانه‌ات باشد وقتی ببینم بغض کردی پیش و پس باشم حالا بیا قدری بخند و نازکن جانم نگذار تا در قلب پاکت هیچ کس باشم