پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست
دید بازآمدنی در پیِ این رفتن نیست
همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست
مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطهای نیست که نیست
در جهانِ تهی از عشق نمیمانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمیباید زیست
دهخدا تجربهی عشق ندارد ورنه
معنی «مرگ» و «جدایی» به یقین هر دو یکی است
#کاظم_بهمنی
@abadiyesher