🍂بچه‌ها چقدر مظلومند! ماچقدرظالمیم!🍂 آقا! 🍂«خود» خدا را از زندگی ما برداشت. خودش را گذاشت به جای او. ما را مشرک کرد و دغدغه مندِ رزق و روزی هرچه خدای تو گفت که روزی شما و فرزندانتان را من می‌دهم باور نکردیم. 🍂پشت پردۀ باور نکردن ما چیست؟ خدا دروغگوست؟ ناتوان است؟ نیازمند است؟ یا چیز دیگری است؟ 🍂تو بگو بلند هم بگو که بچه‌های ما زندانی شرک ما هستند. شاید به غیرتمان بربخورد و بیدار شویم. 🍂بچه‌ها چقدر مظلومند! ما چقدر ظالمیم! دیگر از «خود»م بدم می‌آید با این «خود»پرستی‌ها چه بلاها که بر سر بچه‌ها نیاوردهایم! 🍂در کودکی پیرشان کردیم گویی در چند بهار زندگی خویش ده‌ها خزان دیده‌اند این معصوم‌ها. اصلاً حوصله ندارند از بس که ظلم دیده‌اند از ما. 🍂ما اگر تازیانه بر تنشان نزدیم روحشان را با تازیانه‌های خودخواهی خویش سیاه کردیم. با چشم کور هم می‌شود جای سیاهی‌ها را دید 🍂راه برون شد از نجاستِ این شرک غرق شدن در دریای ولایت توست. ما را اسیر محبت خویش کن تا برَهیم از بند این «خود»های خدا شده. @abbasivaladi