سلام وقتتون بخیر عباسی هستم و در خدمت شما. بنا بود امشب پردۀ اول از مقدمۀ کتاب هشتمِ مجموعۀ رو براتون بذارم؛ اما اجازه بدید قبل از اون یه نکته رو بهتون بگم. امروز بازار تربیت پر از مغازه‌های جورواجوره که صاب‌مغازه‌هاش مثل میدون میوه و تره‌بار، وایسادن در مغازه و دارن داد می‌کشن و از جنسشون تعریف می‌کنن. لب و لوچۀ مشتریا رو آب می‌ندازن و گاهی وقتا حتی دستشون رو می‌گیرن و اونا رو وارد مغازه‌شون می‌کنن.