پرونده ام شده است پر از اشتباه، آه شرمنده ام از این سر و روی سیاه، آه   آهی نمانده بین بساطم! مرا ببین وضعیت خراب دلم را نگاه! آه   نذر شفام حمد بخوانید نیمه شب دل مرده ام ازین همه کوه گناه، آه   عمرم گذشت و دیر به خود آمدم، دریغ فهمیده ام که رفت سرِ من کلاه، آه   بگذار تا که گریه کنم باز، زار زار بگذار تا که ناله زنم باز، آه... آه...   لا یمکن الفرار...، شدم خسته سَیّدی بیرون مکن مرا ز حرم یا اِله، آه   من را ببخش تا که علی شادمان شود دور از نجف شدم چقدر زابراه، آه   از غربت علی و غم حضرت بتول باید کشید از دل پر غُصه گاه، آه   نامردها به پهلوی زهرا لگد زدند وقتی که بود مادر ما پا به ماه، آه   طوری زدند که همه دیدند فاطمه پهلو شکسته رفت سوی قتلگاه، آه   با چکمه هایشان چقدر این حرامیان رفتند روی سینه ی ارباب راه، آه eitaa.com/abdorroghaye