ادامه...
🔸پرده هفتم:
اکنون ماه و خورشید بر فراز منبری ازجهاز شتر ایستاده اند و رسول خدا دست ولی خدا را به گونه ای بالا گرفته است که همه ببینند و با صدایی رساتر میپرسد: آیا من سزاوارتر به شما از شما نیستم؟ مردم یکصدا پاسخ میدهند: بله یارسول الله و پیامبر شاد ومسرور میفرمایند: <<من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکه من مولای او هستم ازین پس علی مولا و امام اوست.>>
نبوت و ولایت اینک دست در دست هم گنبدی ساخته اند به عظمت توحید و ایمان و عدالت.
جبرئیل همراه ملائک فرود میآید برای تبریک جشن ولایت.
حالا دیگر از خستگی و گرما خبری نیست نسیم حیات بخش ولایت همه را سرمست کرده است. شور عجیبی در صحرا و در کنار غدیر خم برپاست. زمین و آسمان پرشده است از صدای الله اکبر انسانها و فرشتگان.
حضرت محمد(ص) در برابر جمعیت صدو بیست هزار نفری مسلمانان از منبر پایین میآیند درحالیکه هنوز دست جانشینش را در دست گرفته است. بهار شادمانی سیمای پیامبر را زیباتر کرده است.
مادر مشکی که آن را پراز شربت عسل کرده است همراه با کاسه ای به حانیه میدهد و یک طبق خرمای تازه و شیرین را به دست آتیه میسپارد و میگوید: نزد پیامبر و امیرالمومنین بروید و تبریک بگویید و از مسلمانان پذیرایی کنید.
پیامبر دستی برمعجر حانیه و مولا علی دستی برچادر آتیه میکشند وبار دیگر رسول خدا جمله ای را که بالای منبر گفته بود را تاکید میکند که حاضران به غایبان وآیندگان برسانند: هرکه من مولای او هستم زین پس علی مولا و سرپرست اوست.
مردم گروه گروه برای بیعت باخورشید و ماه به سمتشان میآیند. ابوذر ، سلمان ، مقداد و عمار از شادمانی در پوست خود نمیگنجند. حانیه و آتیه عبای پیامبر و علی(ع) را میبوسند وتماشاگر صحنه های ناب بیعت با امیرالمومنین میشوند.
🔸پرده هشتم:
رسالت پیامبر تکمیل شده و اینک حیدر امیرالمومنین است. حاجیان حجه الوداع را با پیامی مهم و گوهری گرانبها به پایان رسانده اند وهریک از آنها مامورند تا پیام غدیر را به جهان اسلام آن روز ابلاغ کنند. کاروان پیامبر به سمت مدینه حرکت میکند. لحظه خداحافظی فرا رسیده است. یکدیگر را در آغوش میگیرند، با اشک باهم وداع میکنند و قرار میگذارند سر حوض کوثر وقت پس دادن امانت رسول خدا همدیگر را ملاقات کنند.
آتیه با صدای خانم امامی به خود میآید، نقاشیاش تمام شده است. برگه نقاشی بوی گل محمدی میدهد. اثر هنری آتیه به عنوان یک تصویر سرشار از واقعیت و احساس مقام اول را آورده است. یکی از هدایای نفیس دیدار با مقام معظم رهبری امام خامنهای است. حالا آتیه برگه به دست در حسینیه امام خامنهای نشسته است و به سخنان ایشان گوش سپرده است. پس از اتمام سخنرانی، دوان دوان خودرا به حضرت آقا میرساند، تا میآید سلام کند حضرت آقا گل سلام را تقدیمش میکند. چقدر این رفتار آشناست. با اشتیاق میگوید: آقا جان این نقاشی هدیه من به شماست، دوستتان دارم و میدانم که شما سکان دار کشتی غدیر هستید تا روز ظهور.
امام خامنهای مهربانانه به آتیه نگاه میکند و لبخندی از روی رضایت میزند و این لبخند و نگاه نیز چقدر برای آتیه آشناست.
و حضرت آقا میگویند: دخترم آتیه قراری که با حانیه گذاشتی یادت نرود!
آتیه میگوید: چشم آقا جان و به دور دستها مینگرد، حانیه از آن دور دستتها برایش دست تکان دهد.
پایان.
✍زینب سیدمیرزایی
استاد حوزه علمیه
#غدیر_خم
#یاامیرالمومنین
#پویش_غدیری_ام
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI