«استنداپ کمدین خواهر» ✍نرگس سلیمانی تمام تلاشش را می‌کند تا بخنداندم. خواهر است وشیطنت بچگی‌اش مرا به این روز انداخته که لب گاز بگیرم میان ادای سوره، تا نخندم و نمازم باطل نشود. سخت است جلوی حرکات طنزش نخندی، باید در این مورد هم روی خواهرم برنامه‌ریزی تبلیغی کنم و به او حرف استادم را بگویم که شکستن عامدانه‌ی نماز دربی احترامی به خدا مثل سیلی زدن به روی رسول خداست . در این چهار رکعت نماز چه فکرها که به ذهنم نرسیده است. از اجرا کردن موضوع تبلیغی روی خواهرم تا نخندیدن و حتی اینکه چگونه حواسم را جمع نماز کنم و شرمندگی از روی آقايی که تیرها به سمتش می آمد اما او نمازها را خواند. آخرين نماز حیاتش در ظهر عاشورا. دیگر خنده‌ام نمی‌آید. شرمندگی‌ام پیش خدا بیشتر می‌شود و خواهرم مأیوسانه می‌رود و من دو رکعت باقی مانده را در اوج شرمندگی از روی بندگی حسین برای خدا، می‌خوانم و بعد از نماز روی دعای مستجاب بعد نماز حساب ویژه باز می‌کنم و از خدا می‌خواهم مرا هم به خود برساند درست مثل حسین. @AFKAREHOWZAVI