. هدیه‌ی خانه‌ی پدری ✍نجمه صالحی سوار ماشین‌ شده بودیم تا از سامرا به سمت حله (زیارت بی بی شریفه) حرکت کنیم که مرد جوانی با یک دسته تسبیح کنارمان ایستاد، با خودم گفتم:" وقت مناسبی برای فروش انتخاب نکردی! "اما واگویه‌ام کاملا خطا بود... او بعد از سلام و خیر مقدم بخاطر حضور در خانه‌ی پدری، جملاتی گفت که تلنگری شد بر وجود خواب‌زده‌ام! او گفت:" حواستان باشد از سی میلیون زائر اربعین فقط سه میلیون سمت خانه‌ی پدر صاحب الزمان عجل الله فرجه حرکت می‌کنند این یعنی شما انتخاب و دعوت شدید! تسبیح را به شما هدیه می‌دهم تا به نیت ظهور و تعجیل در فرج صلوات بفرستید و قدم‌هایتان در جاده‌ی مشایه با این ذکر نور بگیرد! همراهان با شوق تسبیح را گرفتند و همگی مشغول صلوات شدند. یکی از همراهان از او خواست تسبیح دیگری برای پدر جامانده از سفرش دهد، گفت:هر زائر یک تسبیح! همراه دیگر گفت: "من تسبیح خودم را به او می‌دهم." نمی‌دانم چرا این ولع گرفتن بیش از حق خود یا بیش از حد نیاز، کمرنگ نمی‌شود؟! بگذریم... اینکه با هدیه دادن یک تسبیح، حواسمان جمع‌تر شد که کجا رفته‌ایم و چه کسانی آنجا مدفون هستند و چه وظیفه‌ای داریم، از نکاتی بود که به جانم نشست! @AFKAREHOWZAVI