«اسلایم» علی! این چیه دستت؟ این؟ اسلایمه بابا. چی هست؟ مثل خمیر بازیه اما خیلی بهتره. همه شکلی در میاد. ازش گرفتم و مشغول شدم. توی استکان به شکل استکان در آمد. توی نعلبکی به شکل نعلبکی. جذاب بود. دونه های قرمز و نرمی که پیوسته آدمو به تکرارِ پشت تکرار وامیداشت. در حال ورز دادنش بودم که یکباره شباهت زیادی بین این ماده و اسلام به ذهنم خطور کرد. خصوصا که با حذف یک حرف، خودِ اسلام میشد. دیدم احکام اسلام هم خیلی منعطفه؛ مثلا با اینکه طهارت در نماز واجبه اما «مربیه» می تونه با همون لباسِ جنایت زده نمازشو بخونه یا مثلا با اینکه شکستن نماز حرامه اما اگر دارن مالتو می دزدن، می تونی نمازو بشکنی و پیگیر مالت باشی، یا وقتی مریض هستی، میتونی و گاهی باید روزه نگیری. و دهها مثال دیگه. البته اینا در احکام شرعی بود. در رفتارهای اجتماعی هم اسلام همینه؛ مثلا وقتی اوضاع اقتصادی زمانه بهبود پیدا می کنه و اکثریت جامعه از رفاه نسبتا خوبی برخوردار هستن، امامِ معصوم، لباس به روز می پوشه. تمام اینها به این معناست که فرامین اسلام به مقتضای مصالح بندگان، در هر عصر و زمانی و البته با حفظ اصول اساسی و کلی دین، قابل اجراست. نه پینه و وصلهٔ لباس علی ملاکه و نه تیپِ ظاهریِ لباس امام باقر. جالبه که شاگردانِ مکتب اسلام هم با همین فرمون پیش رفتن و دچار تصلب فکری نشدن. اون هم در حدی که در صورت لزوم و اقتضای مصلحت، قادرن کاری در حد انداختن قرآن از روی نیزه انجام بِدن. ببینید خمینی کبیر رو! در یک جمله تاریخی، چیزی گفت که اگر او نگفته بود، قطعا تکفیر، و از گردونه سیاست حذف میشد. او گفت: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان امام زمان هم واجب تر است». اون روزا نرخ فهمِ این حرف برای خیلی ها گرون تموم شد. اونا با خودشون می گفتن: «ما انقلاب کردیم که به امام زمان برسیم نه اینکه بخاطر انقلاب، امام زمان رو حذف کنیم»! اونا مشکل شون این بود که امام زمان رو خود اسلام می دونستن نه مجری و متولی اسلام. بگذریم. زمان گذشت و رهبرِ بعدی انقلاب گفت: «امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است». اینجا هم بعضیا گفتن: «وا اسلاما! وا مصیبتا! حذف مأثور و عمل به موهوم؟» اینا هم درست نفهمیدن. نفهمیدن که وظیفهٔ یک مجتهد، فتوا دادن، متناسب با مقتضای زمان و با حفظ اصول اساسی دینه، حتی اگر منجر به حذف یا مرجوح شدنِ یکی از مأثورات بشه. بله این صاحبان درایت، تربیت شدگان مکتب مولای متقیانن که فرمود: کُن إبنَ زمانِک؛ بروز باش. الغرض اینکه وقتی بدونیم اسلام مثل اسلایم عمل می کنه، اون وقت دیگه نسبت به خیلی چیزا جمود پیدا نمی کنیم. یکی از این چیزا که به نظرم باید تغییر کنه و خیلی رو مخه، دست ندادن های بعد از نمازه. در روزگاری که «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» به دست فراموشی سپرده شده و آسیب های کمرنگ شدن ارتباطات، گریبان گیرِ جامعهٔ مومنین شده، وقتِ اون نیست که خود خواهانه و صرفاً برای کسب ثواب، به سرعت مشغول ذکر و تسبیحات بشیم. اینجا و در این نقطه از زمان، یک دست دادن ساده به نمازگزارِ کناری، از جهت ارزش و ثواب، چیزی کمتر از تسبیحات نداره. چون ولایت بین مومنین رو برقرار و آیه «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» رو تحقق می بخشه. گرچه خوب می دونم که این رفتارها، نتیجه سبک زندگیِ ما در بقیهٔ شئون زندگیه، که تو دست ندادنِ به هم بُروز می کنه. به روز باشیم. سیدحمید حسینی کیا @afkarehowzavi