در ناعقلانیت بیحجابی
حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان
امروزه مقوله پوشش به یکی از موضوعات بحث بر انگیز تبدیل شده است .این امر اختصاص به جهان اسلام ندارد بلکه شامل کشورهای غربی هم می شود؛ یکی ملزم به مانعیت است و دیگری ملزم به رعایت آن .گرچه به نظرمی آید کشورها غربی این مساله را با آزاد گذاری پوشش حل کرده اند ولی آن چنان که خواهیم گفت اینگونه نیست و مساله همچنان به قوّت خود باقی است .اما در جهان اسلام ، عمده تلاش اندیشمندان مسلمان با هر نوع گرایش دینی یا متجددانه ، صرف بیان عقلانی بودن پوشش اسلامی شده است و درباره فواید آن – ولو در محدوده فردی – مطالب زیادی گفته اند .برای نمونه می توانید به کار فاضل ارجمند جناب رسول جعفریان با عنوان رسایل حجابیه مراجعه کنید . ولی کمتر می خوانیم که درباره عقلانی بودن عدم پوشش و بد حجابی سخنی به میان آید . در حالی که اگر لازم است درباره عقلانی بودن حجاب سوال شود ؛ چنین پرسشی نسبت به بدیل آن ( بی حجابی ) هم لازم است :
آیا نا پوششی و بد حجابی عقلانی است ؟
اما چرا چنین پرسشی را با خود طرح نمی کنیم و فقط درباره طرف دیگر قضیه بحث می کنیم ؟ پاسخ آن کاملاً روشن است ؛ چون هژمونی ضد پوشش بر ما حکمفرما است . سلطه فرهنگ برهنگی موجب شده حاشیه امنی برای مطلوبیت بی حجابی ایجاد شود و کسی نا پوششی را به زیر سوال نمی برد . بطوری که بر همه چنین القاء شده که نا پوششی امر معقولی است . لذا اندیشمند دینی به دلیل سلطه فرهنگ برهنگی می کوشد معقول بودن پوشش و حجاب اسلامی را تبیین کند .در حالی که باید به خود جرأت داد و درباره معقولیت نا پوششی و فرهنگ برهنگی سوال کرد .
پرسش درباره عقلانی بودن برهنگی و بی حجابی از آن رو اهمیت بیشتری پیدا می کند که پیروان فرهنگ برهنگی مدعی اند ما در دنیای عقلانی شده هستیم . چنین دنیایی از ساکنان خود می خواهد به سبک عقلانی زندگی کنند . پس جا دارد که درباره عقلانی بودن بی حجابی پرسش به عمل آوریم و اگر در عقلانی بودن آن تردید حاصل شد ؛ به فکر اصلاح فرهنگی جامعه و تمدن جدید بر آییم .اکنون به فضل الهی قصد دارم در چند یادداشت ، مساله عقلانیت برهنگی و بد پوششی را مورد بررسی قرار دهم . آیا بی حجابی در محدوده عقل محض یا عقل تنها ، امر مطلوبی به شمار می آید؟ برداشت اولیه من آن است که ناپوششی و بد حجابی ، غیر عقلانی است و هیچ برهان عقلانی نمی توان برای آن اقامه کرد . بطور طبیعی فرهنگ حامی این کنش ؛ یعنی فرهنگ برهنگی ، هم ناعقلانی است . اما تا رسیدن به این نتیجه و برداشت منتظر می مانیم و چشم به ادله عقلانیت برهنگی و بد حجابی می دوزیم .
دلیل اول : بداهت ناپوششی
شایداولین دلیلی که بتوان برای عقلانی بودن بی حجابی ذکر کرد،دلیل بداهت عقلی ناپوششی است .یعنی بی حجابی را امر بدیهی بدانیم و بگوییم عقل بالوجدان ناپوششی را روشن و بدیهی تلقی می کند .عقل برابر بی حجابی علامت سوال نمی گذارد و آن را بدیهی می داند . به همین دلیل،طرف مقابل ( پوشش ) را به زیر سوال می برد . عقل نمی پرسد چرا بی حجابی بلکه همواره می پرسد ، چرا حجاب ؟
ابتدا باید به دو نکته توجه داشت : نخست آن که مراد از عقل در اینجا ، عقل عملی است . عقل نظری از بداهت وجودی چیزها سخن می گوید و عقل عملی درباره بداهت در مطلوبیت کنش ها. بحث ما در این گفتار ، مطلوبیت کنش ناپوششی است . دوم آن که مراد از عقل محض ، امکان تصور مطلوبیت کنش در خلاء فرهنگی است .یعنی قطع نظر از فرهنگی که در آن زندگی می کنیم یا بر ما سلطه دارد ، درباره مطلوبیت کنش ناپوششی بیاندیشیم . در چنین حالتی ندای وجدان همان بداهت عقل عملی خواهد بود.کنشی که بالوجدان بر آن حکم می رود ، مشمول بداهت عقلی است . بر این اساس آیا می توان قول بداهت بی حجابی را پذیرفت ؟
برهنگی بالوجدان مطلوب نیست و عقل عملی حکم به مطلوبیت آن نمی کند .بهترین دلیل آن شرم و حیاء از برهنگی است .این حیاء را در داستان آدم و حوّا علیهما السلام به هنگام چشیدن میوه شجره ممنوعه و عریان شدن و پوشاندن خود با برگ های بهشتی خوانده ایم . حتی در جوامعی که فرهنگ برهنگی به امر عادی تبدیل شده برهنگی را در هرجایی جایز نمی دانند . فاحشه گان هم در همه جا عریان نیستند .اگر فرض کنیم که در جزیره ای تنها به سر می بریم و لباسی به همراه نداریم ؛ از برگ گیاهان برای پوشش خود استفاده می کنیم . چون انسان از برهنه بودن شرم دارد . شرم و حیاء زبان وجدان است .خوب دقت شود که می گوییم بخاطر شرم و حیاء و نه بخاطر دلایل دیگر مانند سرما و گرما و غیره . بنابر این کنش نا پوششی بالوجدان نا مطلوب است و عقل عملی به بداهت آن حکم نمی کند. بی حجابی بالوجدان بداهت عقلی ندارد و قول به بداهت عقلی ناپوششی در جایی که وجدان بالصراحة به خلاف آن حکم می کند ؛ باطل است .
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI