زن امروز در آیینه شاهنامه سمیه رستمی انتشارات سوره مهر کتاب «یکی میان زندگی ما راه می‌رود» نوشته خانم سمیه عالمی را در ۳۷۶ صفحه منتشر کرده‌است. کتاب روایت کلاف زندگی سه زن است. داستان دقیقاً از جایی شروع می‌شود که رشته زندگی این سه زن ناخواسته با یکدیگر گره‌ خورده است. رشته زندگی ریحان که دختر ناز دانه پدرومادر است و برای به چالش کشیدن خودش، راهی شهر جنگی سوسنگرد می‌شود تا با فرزند شیرخوارش همراه همسرش باشد و با فعالیت پشت جبهه از وابستگی‌ها دور شود که رشته زندگی ریحان به رشته زندگی شیرین گره می‌خورد. شیرین برای ساختن نام نیک پدر، سر از اردوگاه منافقین درآورده. شک ریحان به رفتار شیرین و بمب‌گذاری بیمارستان سوسنگرد، رشته دوستی این دو را پاره می‌کند. ریحان که پس از بهبودی، راهی سفر حج سال ۶۶ می‌شود که رشته زندگی مارتا، همسر ژنرال یهودی اولریخ به کلاف سردرگم زندگی‌اش گره می‌خورد. مارتا استاد دانشگاه و یهودی و مخالف افکار اسلام‌ستیز همسرش است که راهی مأموریتی نظامی در موسم حج شده. همین مخالفت، ژنرال را دچار چالش و اضطراب می‌کند. رد پای مارتا اگرچه نامحسوس اما دیده می‌شود، هنگامی‌که حاجیان در مراسم برائت از مشرک با خرابکاری منافقین و حمایت ژنرال درگیر شده و ازدحام کرده‌اند و از روی پل حجون به پایین پرتاب می‌شوند، یا به زیردست و پا می‌روند. درست جایی که ریحان و شیرین میان جمعیت کشته و مجروح، گرفتارند. یکی میان زندگی ما راه می‌رود کتابی است که در آن نویسنده سعی در ایجاد تصویر یک جهان زنانه داشته است‌‌. جهانی با زن‌های قوی که منفعل نیستند و به‌رغم ضعف‌هایی که دارند اما به نقش‌آفرینی می‌پردازند. به‌طور مثال؛ ریحان اگرچه به خانواده پدری وابسته است ولی تلاش می‌کند رضایت آنها و همسرش را به‌دست آورد و با همسرش راهی شهرهای جنوبی درگیر جنگ شود. شیرین داستان نیز در ابتدا به دلایل شخصی راه خودش را انتخاب می‌کند اگرچه انتخاب نادرستی است اما حتی در آن جایگاه نیز عملکرد صحیحی دارد و مارتا که تلاش می‌کند در جامعه جهانی نقش پررنگی‌تر ایفا کند. نویسنده بعد از کتاب مسافر جمعه به دغدغه‌های زنانه‌اش در قالب این رمان می‌پردازد. دغدغه زنانه‌ای عاری از گرایش‌های فمینیستی. او باتجربه‌ای که از زندگی زنان در اردوگاه آوارگان سوری به دست آورده، اعتقاد دارد زن نشان زندگی است و مرد نماد پیش‌مرگی. باوجوداینکه مرد در میدان مبارزه ظهور و بروز دارد اما این زن است که در حاشیه میدان نقش مدیریتی و تعیین‌کننده دارد. خانم عالمی با تعلق‌خاطری که به زنان قدرتمند شاهنامه دارد، سعی کرده زنان رمانش را مانند آنها زنانی هوشمند و با درایت بیافریند، مثلاً زن مهراب کابلی که سیاستی که به کار می‌بندد از وقوع جنگ و ویرانی جلوگیری می‌کند و سبب صلح می‌شود. حتی مارتا نیز نشانی از زنان شاهنامه دارد. همسرش، اولریخ ژنرالی است که در جریان‌های غرب آسیا نقش مؤثری برعهده‌گرفته و مارتا در تلاش است که بتواند از کنار این معرکه مردانه به سهم خودش مدیریت کند. البته از نگاه قابل‌تأمل نویسنده به مرد نباید ساده گذشت. نگاهی که این رمان را از دیگر رمان‌های فمینیستی جدا می‌کند. مردان این رمان تلخ، سیاه و منفعل نیستند‌. این نگاه نشاءت گرفته از اعتقاد نقش مکمل زن و مرد در زندگی یکدیگر است‌. حتی اولریخی که دستش به خون‌آلوده شده تا زمانی که در تقابل فکری اعتقادی با مارتا قرار نگیرد، عاشقانه رفتار می‌کند. مرد این رمان در جای خود قرارگرفته است و سبب رشد زن می‌شود. مهم‌ترین نقشی که مرد بر عهده دارد نقش پدری است که نویسنده آن را برجسته به تصویر کشیده و به آن اصالت داده است. علی‌رغم زنانه بودن روایت‌ها شیرین و مهران هر دو پدر ازدست‌داده‌اند که به سمت سازمان مجاهدین خلق کشیده می‌شوند‌. شیرین مسیر صحیح زندگی را جایی می‌یابد که حضور پدرانه مهران را می‌بیند. نویسنده در کنار توجه به ادبیات امروز، نگاهی هم به ادبیات حماسی دارد و در پی نمایش زنی است که بدون در دست گرفتن اسلحه می‌تواند مبارزه کند و حتی طعم شکست را بچشد؛ مانند زمانی که ریحان فرزند شیرخوارش را در آغوشش از دست می‌دهد و این صحنه جزو تراژیکی‌ترین صحنه‌هایی است که ممکن است برای مادر با آن عشق بی‌‌مثال به فرزند رخ بدهد. @AFKAREHOWZAVI