یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَه
🔖 اِلَیالحَبیب
✍ فاطمه مهدوی
مینویسم برای حبیبی غریب...
این جملات دردلهایی است برای غریبی که حاضر اسـت و غایب از دیدگان زنگارگرفته.
ای حبیبم!
مینویسم درحالیکه همچو ماهیِ از دریا دورافتاده، در ساحل دنیا به تقلا افتادهام. نمیدانم کدام باد خصمی ما، ماهیان را به دور از آب، در این ساحل سوزان رها ساخت تا در حسرت رسیدن به آب اینگونه تن به این شنهای داغ بکوبیم؟ اما یقین بدار لحظهای دست از تکاپو برنخواهیم داشت و تن به آسایش نخواهیم داد و تسلیم این باد ویرانگر و کورهی بلا نخواهیم شد و این شب گرفتار تب هجران را به سر خواهیم کرد.
ای حبیبم!
آیا هنگام آن نشده که موج ظهورت به این ماهیان خسته برسد و به دل دریا بازگرداندشان تا این تقلا، تلظّی نگشته است؟!
ای حبیبم!
این شنهای سوزان قصد هلاکت ما را کردهاند. اینان خود را تفتهاند تا ما را بسوزانند و از جوشش برای رسیدن به دریا بازدارند. این شنهای تفدیده خواب جدایی ما از دریا را دیدهاند اما غافلند ازاینکه خصلت دریا، آغوش باز است ولو برای شنهای خسته از حرارت شقاوت.
حبیب غریبم!
ما زندهخواهیم ماند تا آمدنت، ما بالا و پایین پریده و صدایت میزنیم، اشک و ندبه سرمیدهیم تا تو بیایی و ما را دریابی که به شدت محتاج آغوش دریاییم.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi