📌 برده خانگی قانع نمی‌شود! ✍️ سمیه محسنی، عضو تحریریه مجتهده امین در سایت تحلیلی فکرت نوشت: واقعیت، تلخ‌تر از شکست بازی ایران و آمریکا، غصه و دردی بود که بعد از بازی از صدای هلهله و شادی و بوق و کرنای خیابان، به سراغم آمد. هر چند قطعاً می‌دانم که تعداد آن شادی‌کنان به نسبت مردم ایران بسیار اندک است. غصه از اینکه چقدر آدم‌ها می‌توانند غافل باشند که علیه وطن و ریشه خود این اقدام را انجام دهند. نمی‌دانم این شادی ریشه در رذالت داشت یا جهالت!؟ شاید هر دو، نمی‌دانم! بعد که کمی فکر کردم یادم آمد نه تنها تاریخ ایران بلکه تاریخ جهان بارها شاهد این رفتارها بوده است! گاه از روی جهالت(خطای شناختی) و گاه از روی عناد و دشمنی، گاه بی‌ریشگی، گاه منفعت‌طلبی و گاه خیانت.‌ مگر نه اینکه وقتی کودتای انگلیسی _ آمریکایی ۲۸ مرداد سال ۳۲ دولت ملی و قانونی مصدق را سرنگون کرد، عده‌ای در داخل برای‌شان سوت و کف زدند!؟ مگر نه اینکه بسیاری از حرکت‌ها و جنبش‌های آزادی‌بخش با خیانت افراد به ظاهر خودی و دوست، شکست خوردند؟! گاندی وقتی حرکت ضد استعماری خودش را آغاز کرد یکی از مشکلاتش همین گروه خائن و وطن فروش بود! همچنین نلسون ماندلا و تمام جنبش‌های رهایی‌بخش تاریخ! حال که دقت می‌کنم می‌بینم این خودباختگان به قول جلال، هرهری مذهبِ التقاطیِ بی‌اصالت، پدیده جدیدی نیستند! گاه در موقعیت یک فرد معمولی بروز می‌کنند و گاه در جایگاه یک فرد به ظاهر فرهیخته و اندیشمند! گاه در کسوت عوام و گاه در کسوت خواص، گاه در جامه‌ی یک کارگر و گاه در لباس یک سلبریتی که با پشتوانه شهرت ضریب می‌گیرد و تصاعدی شیوعی طاعونی پیدا می‌کند. بصیرتمندی که طبقه و شغل و عوام و خواص نمی‌شناسد. نمی‌دانم آیا برای این احمد کسروی‌ها و تقی‌زاده‌ها علاجی وجود دارد؟! البته که به آگاهی و بیداری آن کارگر و آدم معمولی بیشتر می‌توان امید داشت. 🔗 متن کامل در سایت فکرت @HOWZAVIAN