🔘درباره ی چادرش قرار بود اولین برف خدا که بیاید همه چیز تمام شده باشد. نمی دانم چطور حساب کرده بودند که به این تحلیل رسیدند !اما حساب و کتابشان از جنس صبحانه در بغداد ،ناهار در اهواز و شام در تهران بود و تصورشان از خاک وطن ،شهر هرت! قرار بود اولین برف که بیاید بنشیند روی سلسله ی موی پریشانشان !این حرف ها وقتی به ذهن‌شان رسید که داشتند توی راهبندانی که وسط خیابان درست کرده بودند دل می دادند و قلوه می گرفتند! گفتگویشان از جنس هفتاد به یک بود !با مشت و سنگ و تیزی.تجربه نشان می دهد این قماش قدرت داشته باشد از سیاهی، رویِ ادبیات چاله میدانی را سفید می کند وقتی مردها را کف خیابان لخت می کنند! فرقی ندارد که دراویش ریاکار باشند یا انجمن پادشاهی!بی ریشه ها در بی ریشه‌گی هم سلکند ! وقتی جلو در بهشت شهدای کف خیابان صفاًصفا ایستاده بودند ، مادر عالم چادرش را تکاند، برف ها ریختند روی سر شهر! برف های روی سیاهی چادرش آمده بود کثیفی های دوماه را بشویند و ببرند. عطر فاطمیه که توی کوچه و خیابان پیچید رفته بودند توی دخمه هایشان.... همه چیز برگشته بود سر جای خودش بود. ✍️طیبه فرید @AFKAREHOWZAVI