⁉️
چرا بانوان ایرانی دانش دینی ندارند؟
✍️زهرا حاج محمدی، عضو تحریریه مجتهده امین
شاید پاسخ به سوال بالا، برای بار نخست ذهن مخاطب را به دوران قاجار سوق دهد و با دلیل آوردن از گسترهی سفرهی فقر اقتصادی و فرهنگی در ایرانِ ۲۳۰ سال پیش، انگشت اتهام را بهسوی دودمان قاجار و شخص آقامحمدخان قاجار - سرسلسلهی ایران قاجاری - نشانه رفته و ناآرامیهای ممالک محروسهی ایران را هم شاهد مدعای این پاسخ عنوان کند. هرچه باشد هنوز مراسم خاکسپاری کریمخان پایان نیافته بود که سرانِ حکومتهای ملوکالطوایفی در کشور بازهم برای کسب قدرت به کشمکش پرداختند تا سرانجام سران ایل قاجار میوهی این درگیریها را به نفع خود چیدند و دودمان منحوس دیگری را در ایران پایهگذاری کردند. دودمانی که جز توطئه و ثروتاندوزی و تولید فساد و از میان بردنِ مردان بزرگ کار دیگری برای کشور نکردند اما، حتی با همین تاریخ تلخ و سراسر جنگ و درگیری بازهم نمیتوان پاسخ سوال را تنها به دودمان قاجار حواله داد و پروندهی تاریخ معاصر و کاستیها امروز جامعه ایرانی را برای همیشه بست!
چه دودمان قاجار و چه جانشینان آنها که درخت عدم کفایت قجرها را اینبار به نام سلسلهی پهلوی آبیاری کردند و ایران را بار دیگر به انتهای فهرست کشورهای صاحب دانش و توسعه برده و راه نفوذ بیگانگان را با گدایی دانش و توسعه به کشور بازکردند، هیچیک مقصران تام و تمام برای نبودِ جوهرهی دینی در میان بانوان ایرانی نیستند. چراکه اگر این سلسلههای نامیمون تنها دلیل عقبافتادگی دینی در میان بانوان بودند، امروز که بیش از ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامی میگذرد و در شرایطی که بانوان ایران همانند و همپای مردان ایرانی در عرصههای علمی، فنی، ورزشی، هنری و اقتصادی رشد مطلوبی داشتهاند و البته بخش زیادی نیز به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، باید در حوزههای دینی نیز به میزان کافی پیشرفت میداشتند اما آیا به واقع اینگونه است؟
اگر پاسخ به سوال اخیر مثبت بود؛ تعداد بانوانی که به درجهای از اجتهاد و مرجعیت رسیده باشند؛ نمیبایست به دو یا چند نام ـ بانو صفاتی، بانو امین اصفهانی و زینتالسادات همایونی ـ محدود میبود. حتی اگر بپذیریم به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، نظام آموزشی در دانشگاه غنای بیشتری یافت و شرایط را برای حضور بانوان در نظام آموزشی و پرورشی فراهم کرد و در این میان حوزههای علمیه زنان نیز ظهور و بروز ویژهای پیدا کرد به گونهای که اکنون با گسترش آموزش بانوان، میتوان نسلی از زنان فرهیختهای که به طور بالقوه میتوانند به درجه اجتهاد برسند را انتظار کشید، با اینحال باید پذیرفت که کلیت جامعهی امروز ایران هنوز علاقه امیدوارکنندهای به ورود بانوان به مسایل و کسب دانشهای دینی ندارد که اگر جز این بود، همانگونه که آمار حضور دختران و زنان در دورههای آموزشی رسمی و غیررسمی شامل موضوعات علمی و ورزشی، مهارتهای فردی مانند زبانآموزی و دورههای هنری و اقتصادی و آموزشهای مرتبط با کسب و کار هر روز به فزونی میگذارد، تعداد بانوان علاقمند به علوم دینی نیز بایستی فراگیری قابل توجهی داشته باشد. شاید در این میان بیشترین دختران و بانوانی که سعادت فراگیری دانش دینی را دارند، یا در خانوادههای روحانیون متولد شدهاند یا به واسطهی برخورداری از مشاورههای درست مذهبی، قدم در این مسیر نهاده و به فراگیری دانش دینی پرداختهاند.
به هر روی نتیجهی آماری جمعیت نسوان علاقمند به دانش دینی نسبت به آمار ۴۲ میلیون نفری زنان در جامعهی امروز ایران هنوز با آماری که از متولیان امور دینی و آموزشی و خانوادهی مذهبی در کشور انتظار میرود، فاصلهی بسیار دارد. از این رو با تکرار همان سوال «چرا بانوان ایرانی دانش دینی ندارند؟» باید اهمیت اهتمام به ایجاد انگیزه در میان بانوان ایرانی برای کسب دانش دینی را دریافت و برای آن برنامهریزی را از همین امروز آغاز کرد که فردا بسیار دیر است.
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI