🌿🌸 ما می‌رسيم 🌸🌿 ✍ نظیفه‌سادات‌مؤذّن خانه پر از شادی بود. كودك زيبايی متولّد شده بود، سالم و شاداب و نورانی. انگار از جنس زمين نبود. نبايد هم می‌بود.كودكی كه پدرش علي(ع) باشد و مادرش فاطمه(س)، چه نسبتی دارد با زمين؟ اين خاندان هيچ وقت زمينی نبوده‌اند. اين خاندان امانت‌های آسمان بودند روی زمين؛ براي زميني‌ها بودند؛ همه‌ی وجودشان برای ما زمينی‌ها چراغ و مشعل بود؛ امّا جايشان اينجا نبود. اين‌ها امانت بودند، تك تكشان. و امروز خدا يك امانت ديگر به زمين داده بود. همه شاد بودند. لبخندهای شيرين علی (ع) و فاطمه (ع) ، با لبخندهای كودكانه‌ی حسنِ يك ساله در هم می‎آميخت و زيباتر می‌شد. خدا به حسن كوچك، يك برادر داده بود. پيامبر كه آمد، همه فهميدند چرا شاديشان طعمی از غم با خود دارد. پيامبر كه قنداقه‌ی حسين (ع) را گرفت و گريست، براي همه معلوم شد كه زمينی‌ها چه امانت‌داران نانجيبی هستند.‌ حسين (ع) به دنيا آمده بود تا قرباني شود. امّا نه براي اينكه مثل مسيحيّت منحرف شده، قربانی من و تو شود و بهشت را براي مان تضمين كند. نه برای آنكه ما هر شكل و رنگی براي خودمان زندگی بسازيم و فكر كنيم يك عاشورا گريه كردن، ضمانت سعادت آن دنيای ماست؛ بلكه آمد تا برای خدا قربانی شود تا من و تو بفهميم نقطه‌ی اوج انسان اين پايين‌ها نيست. تا بدانيم كه چقدر می‌توان بالا رفت؛ چقدر می‌توان آسمانی شد. حسين (ع) كشتی نجات است، چون مكتبش مكتب آگاهی و معرفت و معنويّت است؛ مكتب ايثار و شهادت است. و كسي به نجات دست می‌يابد كه راه حسين (ع) را بشناسد و مسير خود را به آن سو بكشاند. امروز عيد عاشقاني است كه پاروزنان قايق كوچك زندگی خود را به سوی كشتی نجات بشريّت پيش می‌برند. امروز عاشقان قايق‎سوار پارو به دست، نيّت بيعت می‌كنند و دست‌های بيعتشان را بر سينه می‌گذراند: السّلام عليك يا سفينة النّجاة. كجايي همسفر؟ قايق تو هم كوچك است؟ خجالت نكش. اينجا خيلی‌ها با يك تخته‎پاره خود را رساندند و از نجات‎يافتگان شدند. نترس! همه را می‌پذيرد. فقط مسيرت را درست پارو بزن. فقط سمت گرداب‌ها نرو. پارو بزن. ما می‌رسيم. @AFKAREHOWZAVI