خبر رسید سحرگه کسی سفر کرده‌ست کسی که رفتن او گریه را خبر کرده‌ست کسی به هیبت آیینه‌های نشکسته تنش شبیه همه روضه‌های سربسته کسی نشسته به سوگ هزار پروانه کسی که در غم او صبر گشته دیوانه کسی که خون سرش خانه در افق کرده کسی که رفتن او شهر را قرق کرده خبر رسید و غمی تازه‌تر رسید به ما امان از آن خبری که سحر رسید به ما «گزین شدند و سوار گزیده را کشتند سیه بپوش برادر سپیده را کشتند»* شبی که کفر به جنگ تمام ایمان رفت بزرگِ ایلِ شیاطین خودش به میدان رفت برای کشتن او اهرمن نقاب انداخت به هرچه داشت زد و عاقبت عقاب انداخت قسم به عزتمان این تمام واقعه نیست فلک بگو به جهان این دقیقه نوبت کیست قسم به صبح که خواب شما پریشان است قسم به عصر که قاسم میان میدان است قسم به مصحف حق که خدا مراقب ماست جواب حمله‌ی شیطان شهاب ثاقب ماست بدان که سهم تو از داغ ما پشیمانی‌ست نگین فاتح قدس ای جهان سلیمانی‌ست قسم به غربت قرآنِ غرقِ خاک شده قسم به آینه‌هایی که تازه پاک شده قسم به صبح که ما دست سخت تقدیریم که از سیاهی شب انتقام می‌گیریم برای داغ دل دختران چشم به راه به نام منتقم خون صبح بسم الله * تضمینی از استاد علی معلم دامغانی @Aftab_gardan_ha