آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» ج۱ص۱۵۴ مضر و سرطان‌گونهٔ در انسان؛ برخی صفات مقدار کم آن ضرر ندارد ولی اگر زیاد بشود مهلک است مثل ؛ ضرورت رعایت حد و حدود خودباوری و در انسان؛ باور تا اندازه‌ای که انسان در جنبه نباشد لازم است یعنی باشد که بر اساس علل و به مطلوب خودش می‌رسد در غیر اینصورت اگر خودباوری بی‌جا باشد است یعنی خود را بی‌جا بزرگ می‌انگارد که این سبب محرومیت شخص می‌شود؛ رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ ص۳۷۳؛ این رحم الله است علی‌الظاهر نه یعنی خدا بر کسی است که اندازه خودش را می‌داند؛ بررسی مفهوم خاص و عام در روایات؛ یعنی طرد و ملعون یعنی مطرود؛ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةً الْآكِلَ زَادَهُ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ وَ الرَّاكِبَ فِي الْفَلَاةِ وَحْدَهُ‌ ج۲ص۲۷۷؛ معنای ملعون بودن کسی‌که تنها برود و تنها کند این است که خودش را از رحمت دور کرده است؛ کسی‌که (=اندازه) خودش را نمی‌داند از رحمت دور است؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله ؛ جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ ؛ مرعوب نشدن به کثرت و ضابطه‌مندی فقیه در این مسئله؛ سر جای خود نشستن خیلی مهم است خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير.» انسان در خودبزرگ‌بینی؛ انسان هر اندازه داشته باشد کم است زیرا علم بیشتر موارد را به انسان بیشتر نشان می‌دهد و هرچه زیادتر بداند بیشتر به جهل خود پی می‌برد؛ دوره درس مرحوم آیت‌الله (صاحب ) در مبحث هفتاد سال طول کشید؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله درباره اینکه چرا به سر دارد در حالی‌که برخی چیزها را نمی‌داند: (عمامه کهیر من این نشانه ابن است که من یک چیزهایی را می‌دانم نه اینکه همه‌چیز را می‌دانم)؛ همه‌چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده‌اند مواجهه انسان در خود با عجایبی که باد و بود انسان را می‌ریزد؛ مرحوم که از اوحدی فحول علمای است که نقل کرده کفاشی را در در دیدم که از من اعلم بود؛ حکم به در ؛ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، و ما لم تعلم فليس عليك ج۳ص۴۶۷؛ عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى تعلم أنه قذر ج۱ص۱۴۲؛ اصالت حمل عمل مومن به احسن وجه خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی نقلی از در برخورد با اولیای خدا؛ جریانی از شیخ بهائی در مدت در بلاد (= ) که امروزه شامل و و می‌شود؛ زندگی بدوی و بودن مردم بلاد شامات سابق؛ وصف هنر که از چند یک کشور ساخت؛ وجود ها ها و ذکر آن در کتاب و اهل خاص در بلاد شامات؛ کتاب علمی بودن شیخ بهایی گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی به بزرگی از علما که بزرگان به دیدن او می‌رفتند به واسطه نگهداری یک شب از یک شخص بیچاره؛ انسان برای خدا کار کند اصلا به حساب نمی‌آید عارفانِ رُخ تو جمله ظَلومند و جَهول این ظلومیّ‌ و جهولی‌، سَر و سودای‌ من است خمینی ظلوم به زیر پا گذاشتن و به فراموشی هر کار خیری که کرده است؛ جریانی از مجلس خصوصی مرحوم آیت‌الله و بحث از و ضبط لفظ ستاره ؛ کتاب حاکم در علم کتب مرحوم است؛ (جدا) فِی حَدِیثِ الْقِبْلَةِ: ضَعِ الْجَدْیَ قَفَاکَ وَصَلِّ ». الْجَدْیُ - بالفتح فالسکون -: نجم إلی جنب القطب تعرف به القبلة، ویقال له: « جَدْیُ الفرقد » و قیل: هو الْجُدَیّ مصغرا، و الأول أعرف.